ابراهيم عامري را در ديار خويش بايد در زمره ي روشنفكري ِ ارگانيك تعريف نمود. روشنفكري در كنار مردم .
رخداد انقلاب اسلامي ، عامري را از مدرسه ، به مسوليت هاي اجرايي ، از جمله ، همكاري با هيات هاي واگذاري زمين و فرمانداري كشاند ، سپس كنارش زدند و خود نيز كناره گزيد .
دوم خرداد ، دگر بار، عامري را به ميدان جامعه و سياست كشاند . ساحتي گسترده گر و در ميانه ي ميدانِ جامعه و حكومت و عرب و عجم .
تجربه وفاق و آفاق ، ابهام و تغيير در استراتري منطقه اي و بومي فعالان عرب را رقم زد. عامري در ابهام نماند و از اين مرحله عبور كرد . اگرچه - برخي كه از او آموخته بودند ، اكنون ، همچنان ، در قدم هاي اوليه مانده اند و سخنان گذشته را تكرار مي كنند.
ابراهيم عامري هنوز هم ميل دانستن و درك تجربه هاي نو و كاربردي و بومي كردن آنها را دارد. مساله اي در ميان سياسيون خوزستاني كمتر به چشم مي آيد.
عامري ، در كنار عبدالله سلامي ، تاثيرگذارترين شخصيت هاي عرب خوزستاني ، در ميان روشنفكران عرب خوزستاني اند.
عامري بي آنكه سوداي رهبري عرب هاي خوزستان را در سر داشته باشد ،( امري كه گه گاه ، رقابت بر سر آن مشهود است ) ، بعنوان مدافعي راستين ، در كنار مردم عرب ايستاده است.
گفتگو و تعامل و همكاري ، و درك و شناخت ديگر اقوام خوزي و رهايي از استراتژي جزيره اي عمل نمودن ، حاصل عمري تلاش و مجاهدت و درك نوين عامري است.
سياست جذب اقوام ديگر و با همكاري ، در مقابل سياست دفعي و جزيره اي كردن اقوام ، نقشه راه واقع بينانه اي است كه عامري ، در اخرين مصاحبه اش ، برآن تاكيد ورزيد.
عامري در ساحتِ منطقه اي ، روشنفكريِ سنتي ، وسياستمداري پوپوليسم و جزم انديش و دگماتيسم نيست. او همچون روشنفكري ارگانيك ، آنگونه كه گرامشي ترسيم مي كند فعاليت داشته است.
افرادي چون عامري و سلامي را در ميان فعالانِ عرب ، مي توان روشنفكراني ارگانيك ، آنگونه كه گرامشي تبين نموده است ناميد. فعالاني مردمي كه فاصله خود را ميان قدرت و حكومت و مردم همچنان به نفع مردم حفظ نموده اند.
روشنفكر ارگانيك با كار دائمي و مساله يابي و پاسخ يابي براي آن ، براي رهايي مردم و توده ها گام برمي دارد و حلقه ميانجي و واسطه ميان توده ها و روشنفكران است.
عامري سياست ورزي واقع بين است كه ملاحظه ي قدرت و مصلحت و تعامل ، شيوه اي متفاوت از فارس هراسي و يا عرب هراسي را پيش روي جوانان عرب نهاده است. او به همگرايي ، با حفظ هويت ها مي انديشد.
سياست ورزي عامري در خوزستان ، الگوي خوبي از تعامل با حاكميت و ساير اقوام ، ذيلِ مطالبات دموكراسي خواهي و عدالتخواهي است.
عامري و سلامي همزمان ، آماج حملات تند ِمحافظه كاران و اصول گرايان و همچنين تندروهاي افراطيِ قومي از دو جناح فارس و عرب هستند.
در روزگار قحطي پاكي ، عامري ، انساني پاك و معلمي دلسوز و روشنفكري متعهد مانده است.