استانداران استان ، یکی پس از دیگری می روند و میراث آنها انبوه مشکلات و بحران های استان مظلوم خوزستان است، استانی که به فرموده حضرت امام(ره)، دین خود را به اسلام و انقلاب در سال های نا مهربان و پر تشویش جنگ ادا کرد.میراث ماندگار جنگ در یک کلام می توان گفت عقب افتادن استان زر خیزمان از مسیر توسعه بود، مسیری که بعضا ساکنان فلات مرکزی ایران هموارتر پیموده اند و امروز سرخوش از پول نفت، باد در غب غب می اندازند و میخواهند آخرین علائم حیات (کارون) را پیش چشمانمان نیک بربایند و شرایط زیست را برای مردمان رنج کشیده استان سخت تر کنند.
مردمانی که در فضل و جوانمردی شهره ی عام و خاص هستند...هر دَم از گوشه ای از فلات مرکزی ایران، نمایندگان عالی دولت(استانداران) ندا سَر می دهند که پروژه انتقال آب از سرچشمه کارون بی نوا به منطقه متبوعشان کلید خواهد خورد و به کسی هم ربطی ندارد!
انگار نه انگار که خوزستان بخشی از پیکره ی این سرزمین است و اهالی آن پس از تحمل مشقت بار دوران جنگ، امروز در بحران های بسیار غوطه ورند و انتقال آب کارون آخرین ضربات کشنده را به زیست بوم آن ها وارد خواهد نمود..خوزستان مظلوم امروز با مشکلات عدیده ای نظیر بیکاری، فقر گسترده، بی سوادی، پدیده های ویرانگر زیست محیطی نظیر ریزگردها، خشک شدن تالاب ها، انتقال آب میان حوزه ای، ...، انواع و اقسام بیماری های نا شناخته ناشی از عوامل فوق و بسیاری دیگر از معضلات منطقه ای روبرو است. مضافا مرز نشینی و تکثر اقوام در جغرافیای استان خوزستان به پیچیدگی های حل این مشکلات افزوده است.
استان های فلات مرکزی ایران، در حالی مسیر توسعه را پیموده اند که پول فروش نفت خوزستان، صرف ساخت زیر بناها و توسعه همه جانبه شهری آنها شده است و برداشت بی رویه نفت از میادین نفتی از سوی دیگر، سبب خشک شدن تالاب ها نظیر هور العظیم و شادگان شده است..از یک سو حرکت مرکز نشینان ایران به سمت توسعه، خشک شدن تالاب های استان در اثر برداشت طلای سیاه را به همراه داشته است و از سوی دیگر خشک شدن تالاب ها ریزگرد ها را مهمان ناخوانده و بد یُمن خوزستانی ها کرده است..در یک محاسبه دَم دستی هر آنچه محسنات از خوزستان است نصیب فلات مرکزی شده است و ضایعاتش نصیب بومی های منطقه خوزستان..
مَخلص کلام، در خوزستان نفس به شماره افتاد است و دادرسی نیست تا بستاند حق ما را از انباشت نعمت های خدادادی.!!
استاندار خوزستان استعفا داد و امروز بانگ گسیل کردن استاندار غیربومی به گوش می رسد، آن هم استانداری، زاده فلات مرکزی ایران، همان هایی که هر روز برای رگه حیاتی خوزستان(کارون) شاخ و شانه می کشند..می خواهند آخرین ضربه را وارد کنند و می گویند این کار را انجام می دهیم و به کسی ارتباطی ندارد. از یک سو نفت کمترین عایداتش به خوزستان میرسد و بیشترین ضایعاتش به آن، ضایعاتی نظیر بحران های ویران گر زیست محیطی و بیماری های ناشناخته و درگیر شدن مردم با سرطان های مختلف.
خداوندا انتقال کارون علاوه بر آنکه ما را از تشنگی می میراند، هویت ما را دچار خدشه می کند، فقر بیشتر میشود، تَل ریزگرد حیات خوزستان را در خود فرو می برد، مردمان سرزمینم دیگر مرحمی برای گذاشتن بر روی درد های خود ندارند...به تو پناه میبرم.!!