شریعتی خون سبزی در کالبد فشل مدیریتی خوزستان؛ نوشتاری از عبدالرحمن نیکسرشت

عبدالرحمن نیک سرشت

در گروه های واتساپ نقد جناب آقای زمان بابادی را  تحت عنوان " علت تاخیر تغییرات در استانداری خوزستان را خواندم و مناسب دیدم یک اظهار نظری طبق درخواست ایشان در گروه آراس به رشته ی تحریر در آورم

 زمان بابادی شوراب در فرازی از یادداشت خودکه در پایگاه خبری شوشان تحت عنوان علت تاخیر تغییرات در استانداری خوزستان منتشر شده است آورده است:

 با توجه به اینکه نزدیک به یکصد روز از انتخاب استاندار جدید استان خوزستان می گذرد این انتظار می رفت که در مجموعه مدیریت استان تغییراتی صورت پذیرد ولی به چند دلیل اتفاق نخواهد افتاد.

تبدیل جایگاه نماینده ریاست جمهور و نفر اول سیاسی استان به یک مهره اتصال در بخش میانی (واسطه دولت و استان) و همچنین پذیرش این موضوع از طرف فردی که این نقش را به عهده گرفته برای استانی به نام خوزستان چندان خوشایند نمی باشد و شاید بتوان گفت یکی از پیش شرط های ارایه این سمت به ایشان همین موضوع یعنی عدم تغییرات در سطح معاونت ها و مدیریت ها استان بوده و ایشان این اجازه را در قبال زیر مجموعه و مدیران استانی نداشته و برای هرگونه تغییرات نیاز به هماهنگی و رایزنی با مقامات بالاتر و جلب نظر آنان را دارد.

 عبدالرحمن نیک سرشت : این حرف هایی که مهندس  زمان بابادی مدعی آن است کاملا  با اقداماتی که توسط جناب آقای دکتر شریعتی انجام گرفته است  بسیار مغایرت دارد ،زیرا  همانطور که مشاهده نمودیم ، بعد از ضرب الاجل آقای استاندار به هوشمند صفایی که مدیرکل تعاون ، کار ، امور اجتماعی و نیز معاون وزیر بودند و ایشان آن ضرب الاجل را جدی نگرفتند ، به ناگاه و در کمال ناباوری ، صفایی دید چگونه براحتی و باقدرت عزل گردید و جایگزینش چطور فوری مشغول به کار شد ، این موضوع نشان از اقتدار دکتر شریعتی بعنوان استاندار داشته و در اثبات  این موضوع  که واقعا ، ایشان به چه میزانی مورد حمایت کابینه ی دولت تدبیر و امید است که قادر است این  چنین مدیر قدرتمند و مدعی را بنام هوشمند صفایی بسرعت بدلیل عدم همکاری با استاندار  عوض کند و خود این دلیل  در ابطال ادعای آقای زمان بابادی کافی به نظر می رسد.  برای این که وجود همین اتفاق ، حاکی از بی اختیار بودن دکتر شریعتی در تغییرات مدیران  نیست ، بلکه مسایل و دلایل فنی و تخصصی دیگری در میان است ،  که قبلا عرض کردیم ، مبنی بر این که لابی تثبیت در استان خوزستان غالبا از لابی تغییر بسیار قوی تر است و همچنین  بر پذیرش این امر که سیاست همیشه مسبوق به سابقه است را تحلیل گران در نظر بگیرند وگرنه این قاطعیت دکتر شریعتی در عزل صفایی به نمایش گذاشته شد و هم نشان از این دارد که ایشان به هیچ وجه در سطح نازلی ماموریت قانونی خود را پیگیری نمی نماید و هرگز در قواره ی یک استانداری که قصد دارد  جایگاه نماینده ریاست جمهور و نفر اول سیاسی استان را به یک مهره اتصال در بخش میانی (واسطه دولت و استان) تبدیل  نماید اصلا واقعیت بیرونی نداشته بلکه این طور به نظر می رسد که دکتر شریعتی بسیار معتمدتر ، معتدلتر، وزین تر و صاحب اختیار تر از مقتدایی در کابینه دیده می شود.

این که گفته  شود دکتر شریعتی در این صد روز هیچ کاری نکرده است این حرف ، هم جزء نادیده انگاری خدمات ایشان نمی تواند چیز دیگری باشد زیرا در همین مدت کوتاه دیدیم که وی با آن سطح بالای تحرکات ، در قالب سفرهای درون و برون استانی  اثبات نموده به مثابه ی خون سبز انرژیک در کالبد فشل مدیر یتی استان تزریق شده و  همین اعتماد به نفس مجددی  که در مجموعه مدیران استانی می بینیم ناشی از همین اختیارات فوق العاده ای است که ایشان در کابینه دولت امید ،  براساس اطمینان و اعتمادی که به وی دارند.

 البته ، ناگفته نماند ، که با عرض تاسف می بینیم  که یک جریان قاجاریستی در استان، خزنده براه افتاده است که زیرکانه ساز تغییرات را کوک کرده اند  و در بلندگو های رسانه ای تبلیغ  نموده اند برای این که بساط کار و کاسبی حرام ، باج خوری ،  رانت بازی از طریق خرید و فروش پست ها یا تثبیت مدیران را براه بیاندازند تا جو حقه بازی ، تدلیس ، دام  رشوه خواری ، دلالی ، کارچاق کنی ، خالی بندی و شیادی را بگسترانند !

به هرحال تغییرات باید روی حساب و کتاب و براساس ماتریس مدیریت زمان و مکان انجام پذیرد وگرنه اصرار و فشار بیش از حد به استاندار برای تغییرات عجولانه بسیار شک برانگیز جلوه می نماید.

والسلام