چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۶ | Wednesday , 17 September 2025
کد خبر: ۸۵۹۸
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۵

منتقدین با چشم باز تحلیل کنند/در پاسخ به مقاله ی مروری بر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸

اصلاح طلبان رادیکال و عقلانی با راهبردی مشخص گرد میرحسین و کروبی جمع شدند ، کروبی که رایی قابل توجه ای نیاورد ، می ماند به ذم شما اصلاح طلبان بختیاری که در صورت گفته های شما ، رای شان در صندوق ، رضایی و کروبی واریز گشتند که جمع آرای باطله از رای بسیار کم این دو نامزد بیشتر بودند پس فرض کنیم در ۸۸ به ذم و ادعای شما خاتمی می آمد و ثبت نام می کرد و مثل هاشمی ۹۲ رد صلاحیت می شد چه فرقی در صورت مساله می گذاشت.

به قلم عبدالرحمن نیک سرشت 

در پاسخ به مقاله ی مروری بر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸
زمان بابادی شوراب 

 
زمان بابادی 

در زمان شروع غیر رسمی انتخابات ریاست جمهوری دهم فضای سیاسی کشور با توجه به مشکلات بوجود آمده جامعه ظاهرا دیگر پذیرش ریاست جمهوری احمدی نژاد را نداشت ، با این حال شاید تنها رقیبی که می توانست احمدی نژاد را از میدان خارج کند سید محمد خاتمی بود.
باتوجه به این موضوع اکثر اقشار اصلاح طلب دسته دسته برای دعوت از دکتر خاتمی به صورت مستقیم ، یا از طریق واسطه و درج مطالب در مطبوعات کشوری برای حضور ایشان تلاش نمودند و امید داشتند که در این رقابت سخت و تنگاتنگ بر رقیبی که تمام امکانات کشور را در دست داشت فائق آید و ایشان هم بطور ضمنی پذیرفته بود که در رقابت انتخابی حاضر شود و نسبت به این موضوع بی میل نبود.
در این زمان گروه های اصول گرای معتدل که انتخاب احمدی نژاد را در صورت حضور آقای خاتمی مشکل می دیدند با توافق با جمعی از سران اصلاح طلب از آقای مهندس میرحسین موسوی برای حضور در انتخابات دعوت نمودند.(بظاهر از دکتر احمدی نژاد عبور کرده بودند)


 نیک:
جناب بابادی چه اصراری دارید که تصور بشود اصولگرایان معتدل به ظاهر با میرحسین موسوی  همراهی کردند و این تردید مبنای عقلانی برای تحلیل در این زمان ندارد ، زیرا آنها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ هم از روحانی به تبعیت از هاشمی حمایت نمودند ، ما عینا شاهد آن هستیم که از ۸۸ به این ور ، هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان معتدل عملا ، رهبری سیاسی هاشمی رفسنجانی را قبول کردند و تا امروز به این رهبری اعتقاد دارند.



 زمان بابادی


توجیه این دسته از اصلاح طلبان برای پیوستن به مهندس میرحسین موسوی احتمال ردصلاحیت دکتر سیدمحمدخاتمی بود و حاضر به ریسک در این زمینه نبودند که توان خود را در مقابل توان شورای نگهبان(شرکت نکردن در بازی همه و یا هیچ) بیازمایند.



نیک: 
خود خاتمی به این نتیجه رسید که ورودش وضع را بدتر می کند لذا فضای سیاسی را برای آزادی عمل هاشمی رفسنجانی باز کرد.


زمان بابادی

اینان به همراه این بخش از اصول گرایان به نامزد بینابینی یعنی میرحسین موسوی که سال ها از عالم سیاست و دسته بندی ها دور بود (بعد از دوران نخست وزیری خود ، دیگر اهمیتی به بازی های سیاسی کشور نمی داد)رسیدند.


با توجه به اعلام حمایت گسترده اصول گرایان معتدل و ابراز علاقه جمعی از اصلاح طلبان ظرف مدت کوتاهی مهندس موسوی جای خود را در رده های مختلف جامعه باز کرد که این موضوع برای شخص خاتمی و جبهه هواداران او تردید ایجاد نمود و هرچه دیگر اقشار اصلاح طلب از آقای میرحسین موسوی تقاضا کردند که وارد میدان نشود ایشان نپذیرفت و او تصمیم قطعی داشت که حتی اگر جناب خاتمی هم در رقابت حضور داشته باشد ایشان در صحنه بماند.

 نیک 
خاتمی از حمایت اصولگرایان معتدل در حمایت از میرحسین استقبال نمودند و لذا  این فقط کروبی بودند که منهای اصلاح طلبان و هاشمی تصمیم گرفتند، کروبی اعتقاد داشت که او می تواند با همان سیاستی که مجلس ششم را مدیریت می کرد سطح تنش های سیاسی را کاهش داده و با تعامل امور اجرایی کشور را به سامان رساند و در این راه ، افراد صاحب نظری چون دکتر سروش او را در این اعتقاد همراهی می کرد زیرا دکتر سروش هم  معتقد بود که کروبی برای این پروژه یعنی تشکیل جبهه ی ضد افراط از میرحسین هم بهتر  است و هم ارجح تر است و همچنین  سروش معتقد بود که کروبی در نیات آزادیخواهی و اصلاح طلبی نسبت به سایرین هم صادق تر و هم عملگراتر است که البته همین اعتقاد را نیز  کرباسچی داشتند ، ولی اصلاح طلبان رادیکال ، یعنی تحکیمی ها ، مشارکتی ها و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ها ، میرحسین را بر کروبی بیشتر ترجیح می دادند آنها فکر می کردند که رقیب در یک فضای رادیکال تری، رای نمی آورد و در صورت موفقیت ، میرحسین قاطع تر از کروبی در میدان در تقابل با رقیب می ایستد.
در واقع نامزد عقلانیت ورز اصلاح طلبان  در ۸۸ کروبی بود نه میرحسین !
همانطور که دیدیم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ، اصلاح طلبان و اصولگرایان اعتدالی این اشتباه را با نشاندن عارف به نفع روحانی جبران کردند.
بنده فکر می کنم موضوعیت هاشمی و ناطق و سایرین در ۸۸ بیشتر از موضع بازگشت به قدرت و شان طلبی و پشت حریف را به خاک مالاندن بود. ولی در ۹۲ از منطق سیاسی سروش تاسی بردند!

 زمان بابادی

خاتمی هم چون مشاهده نمود که در جناح اصلاح طلبان دودستگی شکل گرفته و در این طناب کشی شکست خورده و رای نخواهد آورد و از لحاظ شخصیتی متضرر خواهد شد ، از نامزد شدن سرباز زد و اعلام کرد ایشان نامزد ریاست جمهوری نخواهد بود که این قضیه بازتاب گسترده ای در کشور داشت.

باتوجه به همین موضوع بخشی از اصلاح طلبان بختیاری استان خوزستان بصورت پراکنده به دیدار ایشان رفتند ، به جهت جلوگیری از پراکندگی و تلاش برای انسجام تصمیم گرفته شد جمعیتی بالغ برحدود سی نفر از اصلاح طلبان بختیاری کل استان بعنوان نماینده و برنامه ریز سفر در منزل حاج علی محمدی جهت تصمیم گیری نهایی برای سفر و تدارک امکانات لازم از قبیل چند دستگاه اتوبوس ، محل برای استراحت در تهران و برنامه ریزی زمان ملاقات و اعلام حمایت از آقای خاتمی حضور پیدا کردیم.

در زمان برگزاری جلسه هماهنگی اصلاح طلبان بختیاری خوزستان خبر رسید که تصمیم آقای خاتمی برای عدم حضور در این دوره از انتخابات قطعی می باشد.

این تصمیم ایشان موجب پراکندگی اصلاح طلبان گردید و هرکدام از افراد اصلاح طلب براساس سلیقه از نامزد خاصی(گزینه های موجود به جز احمدی نژاد) حمایت نمودند و رای آن ها در یک سبد جمع نشد و مجددا جناب آقای احمدی نژاد بعنوان رییس جمهور دولت دهم انتخاب گردید.


 نیک

جناب بابادی مثل این که ، کروبی و محسن رضایی ، جمع  رایشان  در انتخابات ۸۸ حتی به یک میلیون هم نرسید پس رفتن رای  اصلاح طلبان بختیاری به طرف این دو نامزد هیچ تاثیری در کل انتخابات و شکست میرحسین نداشت، در حالی که در ۸۸  اصلاح طلبان به جزء کروبی و دوستانش که دلایل راهبرادی سیاسی داشتند همه ی آنها منجمله خود خاتمی با میرحسین بودند ، پس نمی دانم جمع نشدن اصلاح طلبان بختیاری به ذم شما می تواند چه توجیه ا ی  به جزء شخصی سازی سیاست داشته باشد ، عقل حکم می کرد که اصلاح طلبان بختیاری یا براساس منطق اصلاح طلبان رادیکال گرد میرحسین جمع می شدند و یا طبق منطق اصلاح طلبان عقلانی ، به اتفاق گرد کروبی جمع می شدند این که شما اقرار به پراکنده شدن آنها می نمایید  این خود اعتراف به بی برنامه گی اصلاح طلبان بختیاری و شخصی سازی سیاست در نزد آنان خبر می دهید !!

زمان بابادی

شاید اگر آقای خاتمی همچون آقای هاشمی تا آخر در صحنه حضور پیدا می کرد و رد صلاحیت می گردید این موضوع مانع پراکندگی اصلاح طلبان شده و به پیروزی آنان در انتخابات دوره دهم کمک موثری می نمود.

نیک
 
جناب بابادی اصلاح طلبان رادیکال و عقلانی با راهبردی مشخص گرد میرحسین و کروبی جمع شدند ، کروبی که رایی قابل توجه ای نیاورد ، می ماند به ذم شما اصلاح طلبان بختیاری که در صورت گفته های شما ، رای شان در صندوق ، رضایی و کروبی واریز گشتند که جمع آرای باطله از رای بسیار کم این دو نامزد بیشتر بودند پس فرض کنیم در ۸۸ به ذم و ادعای شما خاتمی می آمد و ثبت نام می کرد و مثل هاشمی ۹۲ رد صلاحیت می شد چه فرقی در صورت مساله می گذاشت.

نظرات بینندگان