صبحانه پرس-سرویس اجتماعی- روزنامه ایندیپندنت گزارش داده است هر ساله در ژاپن صدها و شاید هزاران نفر به علت کار بیش از حد جان خود را از دست میدهند.
کیوتاکا سریزاوا، یکی از آنها بوده است. سال پیش در جولای، این مرد ۳۴ ساله پس از ۹۰ ساعت کار دیوانه وار در هفته طی چند هفته آخر عمرش در شرکتی که به کار نگهداری و تعمیرات در ساختمانهای آپارتمانی میپرداخت، خود را کشت.
کیوشی سریزاوا، پدر او میگوید: «همکارانش به من میگفتند از اینکه میبینند او چقدر کار میکند، حیرتزده شدهاند. آنها میگفتند تا به حال هیچ کس دیگری، حتی خود مالکان شرکتها، چنین سخت کار نکرده است.»
این فرهنگ کاری در ژاپن، طی دهه ۱۹۷۰ میلادی آغاز شد؛ زمانی که دستمزدها نسبتا پایین بود و کارمندها میخواستند درآمد خود را به حداکثر برسانند. این فرهنگ در خلال سالهای شکوفایی اقتصادی در دهه ۱۹۸۰ نیز ادامه یافت؛ یعنی زمانی که ژاپن به دومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل شده بود. بعد از آن، یعنی در پی ترکیدن حباب اقتصادی ژاپن در اواخر دهه ۱۹۹۰، زمانی که کمپانیها شروع به بازسازی خود کردند، فرهنگ کاری به قوت خود باقی ماند؛ کارکنان در محل کار میماندند تا مطمئن شوند تعدیل و اخراج نمیشوند.
وقتی استفاده از کارکنان نامنظم و فصلی – کارگرانی که بدون مزایا و امنیت شغلی کار میکردند- افزایش یافت، وضعیت برای کارکنان منظم و ثابت سختتر شد.
کوجی موریوکا، استاد دانشگاه کانسای و عضو کمیته کارشناسانی که به دولت در زمینه مقابله با «کاروشی» مشاوره میدهند، میگوید: «در فضای کاری ژاپن، اضافه کاری همیشه وجود داشته و تقریبا به بخشی از ساعات کار برنامهریزی شده تبدیل شده است. البته اضافه کاری برای هیچ کس اجباری نیست اما کارکنان این طور احساس میکنند که به انجام آن الزام دارند.»
در حالی که ساعت کار هفتگی در ژاپن به شکل رسمی و معمول ۴۰ ساعت است، اما بسیاری از کارکنان از بیم اینکه ارزیابی مدیران و مسوولان از عملکرد آنها منفی باشد، به اضافه کاری تن میدهند. این وضعیت، به شکلگیری مفهومی به اسم «سرویس یا خدمت اضافه کاری» منجر شده است؛ سرویس یا خدمت در فرهنگ ژاپنی به معنای کار رایگان است.
این ساز و کار ناگوار و سفت و سخت، باعث شده تا فرهنگ «کاروشی» به وجود بیاید؛ مرگ در اثر حمله قلبی یا سکته، یا حتی خودکشی به علت فروپاشی روحی و روانی متعاقب اضافه کاری. آمارهای وزارت کار ژاپن نشان میدهد سال گذشته ۱۸۹ فقره مرگ به عنوان «کاروشی» طبقهبندی و ثبت شده است. البته کارشناسان میگویند تعداد واقعی این مرگها در سال، هزاران فقره است.
کاروشی تا مدتهای مدید، یک معضل مردانه حساب میشد. اما کارشناسان میگویند شاهد تعداد فزایندهای از زنها هستند که در اثر اضافه کاری – و تقریبا همه آنها از طریق خودکشی- جان خود را از دست میدهند.
هیروشی کاواهیتو، حقوقدان و دبیرکل کمیته قربانیان کاروشی در شورای دفاع ملی، میگوید: نکته تکاندهنده درباره آنها این است که اغلب، بسیار جوان هستند و بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی خود به سر میبرند.
کمیته مذکور برای دفاع از حقوق خانوادههای قربانیان کاروشی تلاش میکند.
کاواهیتو وکالت خانواده یک روزنامهنگار را بر عهده گرفته که در اوایل ۳۰ سالگی خود به سر میبرد و در اثر حمله قبلی جان باخت. او میگوید: «مرگ افرادی که در اوایل دهه چهارم زندگی خود به سر میبرند و در اثر حمله قبلی میمیرند، در ژاپن پدیده نادری نیست.»
همین که یک مرگ تحت عنوان «کاروشی» طبقهبندی میشود، خانواده قربانی به شکل اتوماتیک به یک سیستم مزایای کارگری ارجاع داده میشود. طبق آمارهای دولتی، تعداد ادعا نامههای مرتبط با پروندههای کاروشی در یک ساله منتهی به ماه مارس، به ۲۳۱۰ مورد رسیده است.
اما کاواهیتو میگوید کمتر از یک سوم تقاضاها به موفقیت میرسند.
مرگ کیوتاکا سریزاوا، ماه گذشته رسما تحت عنوان «کاروشی» ثبت شد. او مشاور مسوول برای نظارت بر سرایدارهای آپارتمانی در سه منطقه مختلف در شمال و شرق توکیو بود.
کیوتاکا در تقلا برای سر پا ماندن، خواسته بود تا یک سال پیش از مرگش، استعفا دهد اما رییس او استعفانامهاش را رد کرده بود. درنتیجه کیوتاکا به کار ادامه داد.
گاهی وقتها، کیوتاکا حین رانندگی بین دفاتر کاری، سری به خانه والدینش میزده تا اندکی بخوابد. مادرش میتسوکو سریزاوا میگوید: «او همین جا روی این کاناپه دراز میکشید و به چنان خواب عمیقی میرفت که من گاهی مجبور میشدم به او سر بزنم و ببینم قلبش هنوز میزند.»
آخرین باری که مادر کیوتاکا او را دید، جولای سال گذشته بود؛ او ۱۰ دقیقه در منزل پدر و مادرش مانده و چند ویدئو از گربهها در گوشی موبایلش را همراه مادر تماشا کرده بود.
اما بعد، در ۲۶ جولای، کیوتاکا مفقود شد. سه هفته بعد، جسدش را در اتومبیلش، در منطقه ناگانوی توکیو پیدا کردند؛ نزدیک محلی که وقتی کودک بود، همراه با خانواده برای تعطیلات و چادر زدن میرفت. او در اتومبیل خود خاک زغال سوزانده و در اثر استنشاق مونوکسید کربن، جان باخته بود.
با اینکه کوراشی معضلی چند دههای در ژاپن است، اما همین ۱۸ ماه پیش بود که دولت، قانونی را برای مقابله با این مساله تصویب کرد. در این قانون، اهداف مشخصی تعیین شده است؛ از جمله کاهش تعداد کارکنانی که بیش از ۶۰ ساعت در هفته کار میکنند، و رساندن آن به مرز ۵ درصد تا سال ۲۰۲۰. این رقم در چند سال اخیر، بین ۸ تا ۹ درصد بوده است. دولت همچنین تلاش میکند کارکنان را به استفاده از مرخصی با حقوقی که طبق قانون به آنها تعلق میگیرد، تشویق کند. اغلب کارکنان ژاپنی ۲۰ روز در سال مرخصی سالانه دارند، اما تعداد کمی و آن هم فقط از نیمی از این مرخصی استفاده میکنند زیرا در فرهنگ کاری ژاپن، مرخصی و غیبت در سر کار، نشانه عدم تعهد به کار است.
به گزارش ساعت ۲۴، یکی از عواملی که معضل کاروشی را وخیمتر کرده، ضعف نسبی اتحادیههای کارگری است. اتحادیهها بیشتر از آنکه به دنبال کاهش ساعات کاری باشند، افزایش دستمزدها و کار مادام العمر را دنبال میکنند. اغلب دانشجویان پس از فارغالتحصیلی راهی یک کمپانی یا وزارت خانه میشوند، با این انتظار که تا زمان بازنشستگی همانجا بمانند.
کنیچی کوردا، پروفسور دانشگاه میجی (Meiji) در توکیو و متخصص در زمینه فرهنگ کار، میگوید: «در کشوری مثل امریکا، مردم آزادی بیشتری دارند تا به شرکتهایی که شرایط مناسبتر دارند، نقل مکان کنند. اما در ژاپن، مردم ترجیح میدهند برای تمام عمر، در یک شرکت بمانند. برای همین، ترک یک شرکت و عزیمت به شرکت دیگر، برای مردم سخت است.»
منبع: ایندیپندنت