
”وزارت جهاد کشاورزی افتاد به مسیر قبلی سیاسی بازی تبلیغات با تعریف و تمجید های برخاسته از نون به نرخ روز خوردن بادمجان دور قاب چین های ناصرالدین شاهی مماشات گرِ نشسته برسرِ سفره حاصل از دسترنج کشاورزان، با مجیزگویی مسوولین به تاج و تخت رسیده کنونی دریغ از اشاره به درد و رنج کشاورزان تلاشگر بی ادعا والبته بی زبان فقط وسیله برای به یغما بردن ذخایر کشاورزی توسط نوکیسه های استعماری به قیمت نابودی زیرساخت های بخش کشاورزی!! با لباس مدرن تحصیلکردگی دنیای غرب و مروج مدرنیته بدونِ نگرشهای ظرفیتی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر روستائیان فاقد هرگونه استانداردهای اولیه زندگی و توسعه یافتگی آموزشی و مهارتی بکارگیری تکنولوژی ارسالی غرب مغایر با مراحل 5 گانه خیزش اقتصادی حاکم بر کشور بویژه با واردات مارکهای مختلف ماشین آلات و ادوات کشاورزی با آپشن های پیشرفته ناکارآمد در سطح و فرهنگ کشاورزی و کشاورزان عمدتاً خرده مالکی سنتی ومقدماتی مراحل خیزش اقتصادی، که آمادگی پذیرش تکنولوژی پیشرفته دنیای غرب دفعتاً بدون گسترش مهارت آموزی وتوسعه روستایی نیست. بلکه به هزینههای سنگین تمام شده تولیدات کشاورزی عمومی منجر میشود که مسوولین هرگز تضمینی معنا دار جهت حمایت از دسترنج کشاورزان نداشته و نخواهند داشت. وسالها می گذرد و می گذرد و کشاورزان سخت کوش چارهای جزء اشتغال به کشاورزی سنتی به ارث مانده ندارند و قدرت حاکمه نیز براین باور که تولید صرف دارد و استمرار خواهد داشت بی خبر از کاهش سالیانه تشکلها و تعاونیهای تولیدی و بازرگانی مختصِ شکل گرفته از کشاورزان و روستائیان واقعی خارج از پشتیبانی طیف های دلالی و فرصت طلبی حاکم بر اقتصاد بیمار کشور که مثل زالو دسترنج کشاورزان را مفت خارج و گران عرضه می کنند و مسوولین بخش کشاورزی نیز به گمان صرفه تولید فقط تبلیغات و فخر فروشی برای مقاصد مسوولیتی در واقع درخدمت قدرت مافیای کشاورزی که به راحتی با واردات گسترده ویا عدم صادرات محصولات کشاورزی وپروتئینی تولید کنندگان داخلی را به خاک سیاه می نشانند، سپس دولت برای دلجویی و استمرار تولید به قیمت ورشکستگی مطلق کشاورزی و کشاورزان با نرخهای تضمینی ناقابل و به زیان کشاورزان وارد عمل میشوند و نقش تعاون روستایی دولتی را با اکراه ایفاء می کنند آیا فلسفه نظامهای بهرهبرداری پیشرفته با شکل گیری تئوری اقتصادی مبتنی بر تشکلها و تعاونیهای تولیدی و بازرگانی کشاورزی اینچنین است!!؟ آیا حمایت از بخش کشاورزی که دست به گریبان طبیعت و مافیای بازار است وضعیت تعاون روستایی و نظامهای بهرهبرداری آن کماکان قرون وسطایی و دلال بازی باید باشد؟؟ و دولت به تنهایی خود مافیا و دلال بزرگ محصولات کشاورزی وپروتئینی باشد!!؟ انتظارات برنامه ای پس از جابجایی مسوولین قبلی و ماقبل آن در وزارت جهاد کشاورزی در راستای حمایت از طرحهای بنیادی و توسعه ای بخش کشاورزی به هیچ وجه برآورده نشده و این راهی که می روند سر از ترکستان دارد!!؟ اوضاع زراعت کشور حتی پایداری کشت گندم و دانه های روغنی که نگاه ویژه در سطح وزارتخانه و دولت وجود دارد با کنار رفتن جناب مهندس کشاورز از حوزه زراعت و درگیری متنوع اداری در سطح گسترده وزارتخانه لطمه وارد خواهد کرد حال بحث سازماندهی و پیاده سازی الگوی کشت بماند که بعید است با شرایط موجود حاکم بر معاونت زراعت امکان پذیر باشد دیدگاه فکری و مدیریتیِ با برنامه ریزی استراتژیک توأم با مطالعات راهبردی مختص طرحهای توسعه ای بزرگ ملی محوری و اجرایی از بدنه تخصصی و مدیریتی معاونت زراعت دیده نمی شود!!؟ معاونت زراعت پس از یکدوره شکوفایی بدلیلِ ممارست خستگی ناپذیر جناب مهندس کشاورز با ایده پردازی های نوین اجرایی به حالت رکود رسیده است قطعاً وضعیت زراعت کشور سال آینده علی رغم ارادت و اعتقادی که به جناب دکتر وفابخش عزیز دارم و بنده را باید ببخشند بسیار وخیم خواهد بود بویژه طرح الگوی کشت سامان نمی گیرد، طبعاً تغییرات استراتژیک ساختاری و مدیریتی در حوزه زراعت کشور الزامیست، همچنانکه در حوزه سازمان تعاون روستایی و اتحادیه های کشاورزی تغییرات ساختاری و بنیادی مدیریتی بسیار ضروریست که از جمله حرکت های استراتژیک آتی معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی است، در سایر بخش های اجرایی، جنگلها مراتع، امور دام، باغبانی، آب و خاک، تحقیقات آموزش ترویج، نظام مهندسی کشاورزی بازنگری برنامه ای الزامیست صرفاً بدلیل اهمیت به نقدِ زراعت و نظام های بهرهبرداری ویژه پرداختم، بقول معروف در ناامیدی بسی امیداست پیشنهاد دارم جناب دکتر خاوازی و جناب مهندس کشاورز از نظریه پردازی مدیرانی مثل دکتر بهزاد نسب، دکترگیلانپور، دکتر رمضان نژاد، دکتر زند، دکتر حسن پور، دکتر والی زاده وحتماً دکتر شجری که خوش فکر و معتقد به نگرش توسعه کشاورزی پایدار هستند درکارگروهی متشکل بهره گیری نمایند ضروریست،
يادداشت: علی تقی خانی