
سحر کوراوند:
اگرچه ارزیابی برگزاری هشتمین جشنواره ملی گل نرگس و کاستی های فراوان آن در سایه خبر هولناک و ضایعه غم انگیز شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، در محاق فرو رفت اما در ذکر تجربیات آن خالی از سود نخواهد بود.
این جشنواره که در برنامه ریزی ها باید به مدت ۳ روز و برای هشتمین بار در سطح ملی برگزار می شد؛ در روز دوم به دلیل سوگ ملی برای شهادت سردار سرافراز اسلام شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، تعطیل شد.
به گفته رضا زمانی اصل فرماندار بهبهان، هماهنگی برای برگزاری این جشنواره از ۲ ماه قبل آغاز و هنرمندان، صنعتگران و مهمانان بسیاری از سراسر کشور دعوت شدند. قطعا تجربه سالیان قبل این جشنواره می توانست چراغ راه برگزار کنندگان باشد و از تکرار مشکلات قابل پیش بینی جلوگیری کند، اما هشتمین جشنواره ملی گل نرگس به گونه ای برگزار شد که انگار اولین تجربه برگزارکنندگان این برنامه بود!
برگزاری هر جشنواره ای چه در سطح محلی و چه ملی، استانداردهایی دارد که کارشناسان و اهل فن رعایت می کنند.
اولین مسئله ای که کمبود آن در جشنواره به چشم آمد، نبود ِالمان و نماد عینی گل نرگس است؛ بعد از هشت دوره پیاپی برگزاری جشنواره، طراحی تندیس گل نرگس کار سختی نبود، به خصوص اینکه هنرمندان خوزستانی ظرفیت و توان بالایی در بخش هنرهای تجسمی دارند.
قطعا هماهنگی در این زمینه بیش از پول به انگیزه و تفکر خلاق نیاز دارد؛ مسئله مهمی که به دلیل بروکراسی دست و پاگیر اداری، کارمندان و مسئولان دولتی کمتر به آن می پردازند.
یکی از مهمترین قسمت های هر جشن و همایشی، مدیریت و تکریم مهمانان و مدعوین و مسئله اسکان آن ها است؛ در این جشنواره که اکثر مدعوین از مسئولان و کارشناسان گردشگری و هنرمندان سراسر کشور بودند، ضعف زیرساخت ها و نبود هماهنگی برای اسکان معضل بزرگی بود و علی رغم برنامه ریزی ۲ ماهه برای برگزاری این جشنواره، به دقیقه ۹۰ موکول شد.
ناهماهنگی و سرگردانی مدعوین، خاطره غالبی است که به عنوان سوغات در ذهن مهمانان این جشنواره باقی مانده است.
چشمگیرترین و منظم ترین بخش این جشنواره که تهیه مستندسازی و اجرای آن به مجری مشهور پایتخت سپرده و قطعا هزینه زیادی نیز برای آن پرداخت شده بود، بنر استیج و صندلی های مراسم افتتاحیه بود که به موقع در محل خود جاگذاری شده بودند. به جرات می توان گفت این بخش، تنها قسمتی بود که مسئولان اجرایی به خوبی در مورد آن برنامه ریزی و عمل کردند؛ در باقی موارد ناهماهنگی و سردرگمی عوامل اجرایی، مشهود بود. در حالیکه برگزاری جشنواره، تنها به چاپ بنر و چیدن صندلی محدود نمی شود.
مسئله اقوام در استان خوزستان به دلیل تنوع و تکثر قومیتی بسیار حائز اهمیت است، حضور اقوام، پخت غذاهای محلی، موسیقی، رقص و رسوم مختلف اقوام، قانون نانوشته ای است که در برگزاری هر جشنواره و مراسمی در استان خوزستان باید رعایت شود اما متأسفانه به دلیل نبود خلاقیت و ضعف مدیریت، این قسمت عمدتا به صورت کلیشه ای و یکسان برگزار می شود.
هر ساله غرفه هایی به صنعتگران و نمایندگان اقوام داده می شود تا محصولات و صنایع خود را به معرض نمایش و فروش بگذارند؛ در حالی که می توان از این فرصت بیشتر و خلاقانه تر استفاده کرد.
سوال اساسی این است که حضور اقوام مختلف در این جشنواره با چه هدفی انجام شد؟ اگر غرفه اقوام در این جشنواره حضور نداشت، چه تاثیری در کیفیت جشنواره ایجاد می شد؟
قطعا یکی از عمده ترین مسئولیت این غرفه ها ایجاد فرصت آشنایی با رسوم و پوشش اقوام مختلف ایران، پذیرایی و مکانی برای استراحت موقت شرکت کنندگان در جشنواره بوده است، ظرفیتی که هم میزبان و هم میهمانان از آن بهره مند شدند؛ اما آیا باید این ظرفیت را تنها به پخت آش، قهوه و فروش صنایع دستی محدود کرد؟
آیا نمی شد از همان دو ماه قبل به صنعتگران توصیه شود در صنایع دستی خود مانند سفال، کپوبافی و گلیم بافی از طرح گل نرگس نیز استفاده کنند تا هم با موضوع جشنواره تناسب داشته و هم یادگاری از این جشنواره برای میهمانان و بازدیدکنندگان باشد؟
آیا بهتر نبود تا اقوام مختلف اشعار و سرودهایی مرتبط با موضوع جشنواره به زبان محلی خود بسرایند و در جشنواره اجرا کنند؟
اصلا جشنواره گل نرگس بعد از تجربه ۸ دوره برگزاری، سرود و آهنگ خاص خود را دارد؟ برگزاری هر ساله این جشنواره چه تجربه و دستاورد جدیدی را برای اهالی میراث فرهنگی و صنایع دستی استان خوزستان ایجاد کرده است؟ کیفیت جشنواره امسال به جز در تعداد و نام مدعوین چه تفاوتی با ادوار گذشته داشته و یا اینکه چقدر در ارتقای وضعیت صنایع دستی و گردشگری خوزستان تاثیرگذار بود؟ مگر پاسخ به این پرسش ها و اجرای ایده های خلاقانه به چقدر بودجه نیاز دارد که از اجرای آن عاجز هستیم؟