
آراس، اما کمتر کسی هست که مدیران شرکت نفت ، ملی حفاری ، صنایع فولاد ، گروه ملی ، لولهسازی و پتروشیمیها را بشناسد. جالبتر آنکه در سالهایی که او دیگر مدیر این سازمان نبود و در قریب به ده سال چهار مدیرعامل بر این مسند نشستند هنوز مردم شهر مدیر سازمان را شمسایی می پنداشتند گویا هویت سازمان با شمسایی عجین شده است.
هر اتفاقی در حوزه آب و برق استان حادث بشود مردم استان شمسایی به ذهنشان میآید. اختلال در توزیع برق شهری و قطع و انفجار در کابلها و ترانسها در ماههایی که گردوغبار شهر را فتح کرده بود را همه از شمسایی میدانستند نه از چشم شرکت توزیع برق که متولی این بخش بود و جالب آنکه وقتی عزم ملی شد که این اختلال حل بشود وزیر شمسایی را متولی کرد تا حل بحران را مدیریت کند. شوری آب رودخانه ها که بسیاری نهادها باعثش هستند را از چشم شمسایی میبینند. انتقال آب از سرشاخههای کارون و دز و کرخه و زهره را که مدیریت منابع آب کشور متولی آن هستند را از کوتاهی شمسایی میدانند درحالیکه حیطه اختیار شمسایی درون استان است اگر چه زورش را در خارج از استان بکار می گیرد و موثر هم هست اما بهر حال محدودیت ها در اختیارات وجود دارند. سیل میآید و رودخانه دز را با سیلابی با شدتی کمسابقه در صدها سال گذشته درمینوردد و مردم میگویند شمسایی چهکار میکرد؟ کارون در اثر کمبود بارش خشک و شور و گلآلود میشود و شمسایی مورد سؤال قرار میگیرد که چرا رودخانه آب ندارد . هورالعظیم به خاطر احداث سدهای بزرگ در ایران و ترکیه و عراق و کاهش باران و وقوع خشکسالی و سیاست ملی توسعه شبکه های آبیاری خشک میشود و گردوغبار کشور را درمینوردد، شمسایی باید پاسخگو باشد . ماهیان هور میمیرند شمسایی مقصر است. تولید برق در کشور به دلیل کاهش نزولات جوی کاهش مییابد و مصرف برق در کشور بالا میرود و برق در استان قطع میشود، شمسایی مقصر است. راستش بخش بزرگی از این باور ناصحیح و سرزنش آور باعثش خود شمسایی است . او تنها مدیری در استان است که داوطلبانه همه چیز را گردن می گیرد و در معدود مصاحبههایش میگوید ما به مردم خیانت کردیم و برای آب و زه آب و توسعه جمعیت و نیاز آبی آن بهاندازه کافی کاربلد و مجرب نبودیم . هیچکس هم نیست که بگوید جناب مهندس شمسایی، درست است که مسئولیت هر بخشی که دچار کمبود و نقصان است را بر عهده میگیرید و ورود میکنید اما مؤمن، سهم تقصیر شرکتها و متولیان آنها را گردن نگیر. این واژههای خود تنبیهی که می گویی بد تعبیر میشود و خواهند گفت و گفتهاند، خودش هم اعتراف کرد که باعث کاهش باران و کاهش تولید برق ، اختلال در توزیع برق و آب و ... اوست.
میگویند سازمان پولدار است و همین موضوع گویا دلیل مطالبات بی پایان شده است. راستش باز هم شمسایی مقصر این موضوع است چون مانند سایر مدیران اهل "ندارم" گفتن نیست. حدود چهار سال است که سازمان آب و برق یک ریال بودجه عمرانی از وزارت خانه دریافت نکرده است حتی یک ریال و تمام درآمدش از محل بهرهبرداری از تأسیسات تولید برق و توزیع و انتقال آب برای شرکتهای بزرگ پتروشیمی است که او در دریافت مطالباتشان دلیر است . در این سالها و بخصوص سال اخیر که تمام شرکتهای معظم استان در پرداخت حقوق کارکنانشان درمانده شدند کارکنان سازمان یک روز دغدغه حقوق نداشتند و هرماه سفرههایشان مزین به دستمزد و حقشان شد. افتتاح بزرگترین طرحهای آبرسانی و آبیاری کشور که مسئولین برای افتتاحش ذوقها کردند در همین ایام حادث شد و خبرها و عکسها و مصاحبه ها پخش شد و وزیر و وکیل و نماینده و ... حرفها زدند اما شمسایی هیچ تصویر و خبری را از خود باقی نگذاشت. آخرینش طرح آب غدیر برای مردم آبادان و خرمشهر بود که تا آب نبود شمسایی یقه اش گیر بود و وقتی طرحی که او متولی اش بود و تنها تامین کننده بودجه اش، در سالهای بی بودجه ای افتتاح شد از همه نام آورده شد جز سازمان و شمسایی که سمج ایستاد تا این طرح تمام بشود. حالا که آب به آبادان رسیده اما شبکه آب شهری مشکل دارد باز هم مقصرش شمسایی است.
شمسایی عادات بد دیگری هم دارد. از دوربین بیزار است، ردیف اول صندلی های مدعوین نمینشیند، مصاحبه نمیکند. میگوید وقتش را ندارم هرچه هم کردم وظیفهام بوده است. او آماده است برای محاکمه شدن. برای آن چیزهایی که فقط آرزو کرده بشود و یا به دلیل نبود بودجه و یا خارج از حیطه اختیارش بودن انجامنشده است. تعداد قابلتوجهی از مردم استان سفره ارتزاقشان مستقیم و غیر مستقیم از سازمان آب و برق خوزستان است. همه این مردم کثیر که آمار دقیقش را نمیدانم به سفره سازمان وصلاند و ارتزاق میکنند، در سال اخیر هم حقوقشان معوق نشد. شمسایی برعکس دیگر مدیران رجز دارایی و پولداری می خواند و برای تحققش تلاشها می کند تا مبادا کارکنانش سست و در خدمت بی انگیزه شوند.
تنها مجموعه ای که در چهار سال اخیر و بحران اشتغال، استخدام کرد و بیش از هزار نفر از جوانان تحصیلکرده را با استانداردترین امتحانات ورودی بر سر کار آورد سازمان بود . شمسایی تمام مراحل امتحان را شخصاً مدیریت کرد داوران و آزمون گیرندهها را غافلگیر میکرد و روز قبل از آزمون به آنها میگفت که داور هستید و ممتحن و باید به قرنطینه بروید تا مبادا سؤالی لو برود و یا کسی سو استفاده کند. به همین دلیل است که نمایندگان محترم وقتی هر جوانی برای کار نزدشان می آید اول نام شمسایی به ذهنشان می رسد و نامه اش را به شمسایی ارجاع می دهند توگویی تمام بار اشتغال استان را باید شمسایی بر دوش بکشد. او در انتهای سالها، در اعیاد، پایش را در یک کفش کرد که اول حقوق شرکتهای مشاور و پیمانکاران را بدهید آنها هم خانواده دارند و حقوق باید بگیرند بعد سازمانیها و این کار را عملی کرد. او را صاحب پولدارترین دستگاه استان دانستند و کمکم مردم یادشان رفت کل بودجه کشور از نفت و پتروشیمی در استان خوزستان ایجاد میشود و آنها هستند که پولدار هستند اما محل مصرف پولشان خوزستان نیست .
نمایندگان محترم مجلس شهرهای استان، وزیر را مجاب کردهاند که شمسایی باید برود. چون او تلفنهای ما را جواب نمیدهد او ما را نمیبیند و مدیرانش را خودسر انتخاب میکند و به توصیهنامههای ما توجهی ندارد. وزیر هم بدش نیامده و حق را به نمایندگان داده تا شمسایی برود. اوضاع طوری شده که اگر نمایندگان مردم بخواهند حرفشان را پس بگیرند شاید دیگر اختیار از دستشان خارج است و وزیر حرفش را پس نمیگیرد. همه بر رفتن شمسایی و پایان مدیریتش مصمماند و عجول اما هنوز فرصت نکردهاند جانشینش را پیدا کنند. این روند فعلا هدفش فقط عزل شمسایی است و در این میان شمسایی با چهره مصممش می گوید هر چه خدا بخواهد همان می شود.
قرار نبود شمسایی تا ابد مدیرعامل سازمان بماند. عمرمحدود است و عمر مدیریت محدودتر. در دوران دوم مدیریتش بهیکباره گفت قصد استعدادیابی و پرورش مدیران برای جانشینی مدیران قدیمی ازجمله خودم را دارم. بیش از دویست نفر از مدیران مجموعه سازمان را در آزمونهای سخت و استاندارد سنجیده و حالا با استخراج نتایج آزمونها از داوران غیربومی و بیتعارف ، به دنبال رفع نقصها و آموزش مدیران برتر در این آزمونها است. اما بدیهی است که نام هیچکدام از این افراد در لیست نمایندگان استان نیست. در لیست نمایندگان کسانی هستند که حالا سالهاست بدلایل شخصی از استان رفتهاند. همه اشان کارهای بازنشستگیشان را کردهاند و منتظر ابلاغ حکمند اما بهیکباره دعوتشدهاند که بیایند مدیرعامل این سازمان معظم شوند.
بار قبل که شمسایی از سازمان رفت شرکت برق منطقهای از سازمان جدا شد یک بال ساختمان پنج طبقه ی معروف از سازمان جدا شد. اما آشنایان با صنعت آب و برق خوب میدانند که این بار، با رفتن شمسایی هدف گرفتن مدیریت و تولیت سدهای بزرگ استان است. دز، کرخه ، عباسپور ، کارون سه و .... این تنها محلهای درآمد سازمان از تولیداتش را خواهند گرفت. وقتی این سدها جدا شدند سازمان دیگر پولدار و مدیرش گردنکلفت نخواهد بود و تنها سازمان آب و برق کشور تبدیل به یک آب منطقهای خواهد شد. مثل تمام استانهای دیگر و آنوقت همهی متولیان آب در کشور نامشان واحد خواهد شد و این استثنا از بین خواهد رفت.
شک ندارم و زمان اثبات خواهد کرد کارکنان مجموعه عظیم سازمان در سالهای آتی باید مانند دیگر کارکنان شرکتها بروند و در مقابل استانداری برای عدم دریافت حقوقشان اجتماع کنند و این استثنا هم از استان برچیده خواهد شد. شک ندارم در سالهای بعد به دلیل نبود بودجه هیچ طرح بزرگی به اجرا نخواهد رفت چون نمایندگان مجلس مانند تمام سالهای گذشته از کمیسیونهای تخصصی، بودجهای را برای استان نمی توانند بگیرند. مثل سهم نفت استان که در تمام دنیا به شهرهای محل استخراج داده میشود و به خوزستان داده نمیشود .
شمسایی، حالا خودش هم خسته است و دیگر دلودماغ ریاست در این اوضاعواحوال را ندارد و از سازمان میرود اما بعید میدانم شمسایی از استان برود چون اگر میخواست برود سالها پیش دل میکند . وزیر میشد و مدیرکل مرکزنشین . مانند بسیاری از کارکنان قدیمش که حالا وزیر و مدیرکلی در وزارت را تجربه می کنند . نام وزرای نیرو را جستجو بکنید خواهید دید که چه تعداد از آنها کارمند شمسایی بودند.
مطمئنم مردم اهواز برای همیشه آدرس پنج طبقه یادشان میماند . مطمئنم سالهای سال مردم هر اتفاقی که در آب و برق و باران و غبار استان پیش بیاید مقصرش را شمسایی خواهند دانست. او با خوبیهایش و البته اشتباهاتی که هر انسانی ممکن است کموبیش داشته باشد و او نیز داراست و خودش نیز معترف است از سازمان آبو برق میرود اما افسوس که اینبار بعد از رفتنش دیگر پیرتر از آن است که فرصتی برای برگشتش وجود داشته باشد. برخلاف داستانها او پنج سال دیگر تا بازنشستگی زمان دارد اما پنج سال فرصت برگشتن و ساختن نیست . این بار برای همیشه میرود.
کلام آخر ؛ مردم عزیز استان، شمسایی که رفت اگر همهچیز خوب شد یا همه چیز بد شد، نیازی نیست که از نمایندهای بپرسید که شما هم طومار رفتن شمسایی را امضا کرده بودید یا نه . به شهادت چشمانمان میگوییم همه امضا کردند و اصرار، بدون استثنا. راستی یک خبر بسیار محتمل، اگر مدیرعامل بلافصل شمسایی فردی غیربومی نباشد که بسیار محتمل هست باشد ، مدیرعاملان بعدی سازمان مثل تمام آب منطقهایهای کشور غیربومی خواهند بود . از استان یزد، اصفهان ، سمنان ، مرکزی و یا شاید همدان. آنها کارون، دز، کرخه، زهره و مارون را خوب و با عدالت ملی و انتقال در سر شاخه ها تقسیم خواهند کرد.
عمر همگی شما مستدام و تمام پیشگوییهای نویسنده باطل و حرف گزاف. نویسنده ای که هرگز کسی نامش را نخواهد دانست حتی شمسایی؛ اما بدانید در حوزه آب و برق استان دارای اطلاعات و تجربه بسیاری است.
انتهای پیام/