
بیکاری وجود دارد. تورم قیمت ها وجود دارد. افزایش قیمت ها بعد از خروج امریکا از برجام، به شکل سرسام آوری اقتصاد و معیشت مردم را نشانه گرفته و اوج گرفتن نرخ دلار و افزایش قیمت سکه که تا این تاریخ به دومیلیون و پانصدهزارتومان هم رسیده، از علائم علنی و بارز این اتفاق است. اعتراضات مدنی مردم هم وجود دارد. عدم پرداخت حقوق معوقه در سازمان ها و ادارت، عدم رسیدگی به مطالبات مردم از موسسات مالی اعتباری ورشکسته شده ووو ؛ همه ی این موارد وجود دارد و نمی شود مثل کبک، سر در برف فرو برد و واقعیت ها را انکار کرد و یا با هر کسی که به این موارد می پردازد، انگ فعالیت علیه امنیت ملی و یا سیاه نمایی را زد.
ولی هیچکسی هم نیست که نداند، نباید با امنیت ملی حاکم بر کشور بازی کرد. امنیت ملی متعلق به یک جریان یا یک تفکر و یا یک طیف و مسلک سیاسی حزبی قومی نیست و پوسته ی محافظ زیست و بقای همه ی احاد ملت در یک سرزمین مشخص و واحد است که همه در قبال حفظ آن مسوول هستند و در پاسداشت آن باید احساس وظیفه کنند.
فقط کافی است به یاد بیاوریم که در همین خوزستان از کدام استان ها و از کدام شهرها و روستاهای دور سرزمین ایران، در مصاف با دشمن بعثی که نماینده ی تا بن دندان مسلح چندین خصم متحد بین المللی بوده، چه جنگاوران رشیدی خون شان بر زمین داغ و شوره زار ریخت و عطر وجودشان هنوز در سراسر ایران پراکنده می شود. پس خیلی شتابزده می توان این استنتاج ساده ولی حیاتی را به دست آورد که امنیت استان خوزستان، یعنی امنیت ایران. و امنیت ملی در گروی امنیت استان خوزستان است.
از سوی دیگر، هیچکسی جز بدخواهان و دشمنان قدیم و جدید ایران، خواهان وارد آمدن کوچکترین خدشه به کیان ملی و ژله ای شدن ارکان تثبیت نظام نیستند.
مردم نظام را دوست دارند و از آن خود می دانند. و در غیاب احزاب فعال و واقعی، رسانه ها بعنوان رکن چهارم دموکراسی یکی از تریبون های مردم هستند و احترام به رسانه ها ، احترام به صدای حرکت مدنی مردم است. مردم نجیب ایران در تمام جهان غیرقابل مقایسه هستند و تمام آحاد مردم عاشق وجب به وجب خاک میهن هستند و این موضوع را همیشه ثابت کردند.
نظام جمهوری اسلامی نیز ماحصل و برآیند اعتماد عمومی است و بدون مردم وجاهت و هویتی ندارد. ولی از چه مکانیزم و از کدام ابزار باید در راستای اعلام نارضایتی ها و انتقادات عمومی مردم و رسیدن اعتراض مردم به حاکمیت و دولت ( بعنوان نماینده ی حاکمیت ) استفاده کرد؟! آیا در بیان اعتراض و انتقاد، حفظ اخلاق عمومی و چارچوب های برساخته شده از نظام مردم سالارانه باید مراعات شود یا خیر؟!
در فقدان احزابی که نماینده ی افکار عمومی با سلایق و علائق مختلف هستند، چگونه و از کدام طرق مناسب و سالم، می توان با نهاد حکومت و نهاد دولت، ارتباط برقرار کرد که در سایه ی این تعامل، به بهبود شرایط و رفع قصور و نقصان ها رسید؟! توجه به دشمنان قسم خورده ی قدیمی و دشمنان تحریک شده و متولد شده از زهدان افکار سلفی تکفیری را باید با چگونه سیاستی اداره کرد؟! آیا باید این تحرکات را نادیده گرفت و با مماشات، موجب زیرپوستی شدن اعتراضات شد ؟! آیا باید افراد و جریان های مسموم و حاشیه طلب و نافی امنیت ملی را که نام های معروف و شناسنامه های مشخص دارند، به حال خود واگذاشت و با اعتقاد و باور به گفتگو و ( تساهل و تسامح) یا سهل گیری! با این تفکرات مسموم و مخرب که کم کم تبدیل به نقاط بحران آفرین جدی می شود، برخورد قهری نکرد؟!
در چنین شرایطی اعتراضات بخشی از کارگران گروه ملی فولاد ایران و یا بخشی از کارگران شهرداری و یا بخشی از کارگران توسعه ی نیشکر را در ظرف های مختلف باید به بوته ی نقد و بررسی کشید.
فراهم کردن امکان اعتراض قانونی در هر قالبی که معترضان خواهان آنند؛ و برخورد با تحرکات غیرقانونی با وجود شناسایی دست های پنهان و پیدا ، هر دو و همزمان باید در حوزه های امنیتی و نیز در بین اهالی رسانه، که باور و معتقد به حفظ اصل نظام و قائل به عرصه ی نقادی اصلاح گرایانه هستند، باید جدی گرفته شود.
شهرام گراوندی
ارشد علوم ارتباطات و مدیرمسوول هفته نامه پیوند ایرانیان