وقتی صحبت از فلسطین و اسرائیل به میان می آید هر کس از زاویه خاصی به موضوع نگاه می کند الف : این ماجرا برای عده ای یک وسیله امرار معاش است مثلا برای سازندگان و فروشندگان اسلحه یا حتی برای رزمندگان بعضی از سازمان های چریکی درگیر!
سال 1358 تنها 19 سال داشتم. در اوج احساسات بشر دوستانه ، روزی که از استاد مان در یکی از کلاس های دانشسرا شنیدم سازمان الفتح یک سازمان چریکی غیر ایدئولوژیک است و رزمندگان آن برای جنگیدن با اسرائیل ماهیانه حقوق دریافت می کنند!
الف : بسیار تعجب کردم تصورم این بود که چاشنی کار آنها عشق به مظلومین و دشمنی با ظالمین است خیلی زود متوجه شدم که یکی از راه های امرار معاش ، جنگیدن یعنی کشتن و کشته شدن است!
ب: برای برخی دیگر اسرائیل یعنی غاصب خانه و کاشانه و سرزمین آباء و اجدادی ! این بیشتر شامل اهالی سرزمین های اشغالی می شود که بیش از 70 سال پیش اشغال سرزمین های آنان آغاز شد و علی رغم تلاش ها و مجاهدت های زیادی که صورت گرفت نه تنها اسرائیل عقب نشینی نکرد بلکه روز به روز بر وسعت سرزمین های اشغالی افزوده شد زیرا فلسطینی ها با آمریکا ، انگلستان ، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی میجنگند نه با یک دولت و کشور کوچک!
از دیگر سو برای یهودی های مقیم اسرائیل، فلسطینی ها یعنی کسانی که نمیتوانند ببینند قومی که رگ و ریشه آنها به پیامبران توحیدی از ابراهیم تا موسی (ع)می رسد و از قدیمی ترین اقوام بشری است پس از قرن ها آوارگی در جایی از زمین ساکن شده اند!
ج: اسرائیل برای برخی دیگر یک موضوع تمام نشدنی سیاسی است. یعنی صحنه ای از جنگ قدرت ! و امتیاز گیری از رقیب !
این افراد یا گروه ها یا دولت ها اصلا مایل نیستند مسئله فلسطین سرانجامی داشته باشند به محض اینکه اقداماتی جهت حل مسئله پیش می آید موضوع به شکل جدیدی از یک نقطه دیگری سر بر می آورد.
د: برای عده ای دیگر جنگ اعراب و اسرائیل به سنبل غرور ملی تبدیل شده است. البته این غرور ملی مدت هاست که از تاب و توان افتاده است و دیگر رمقی ندارد
ح : برخی صحنه را صحنه مقابله اسلام و یهود می دانند و آن را به دشمنی تاریخی یهود با اسلام ربط می دهند لابد از نظر اینان نیز جنگ اسلام و یهود تا ابدالدهر ادامه دارد.
و: از نظر سازمان های حقوق بشری آنچه در سرزمین های اشغالی می گذرد نمونه ای از تضییع حقوق بشر است چه بشر فلسطینی و چه بشر اسرائیلی از نظر آنان آتش بس و صلح چه با تعیین متجاوز و چه بدون آن هدف اصلی است!
ز : سازمان های خیریه جهانی نیز تنها به این می اندیشند که هر از گاهی مقداری پول و آذوقه و دارو برای اردوگاه های فلسطینی یا مناطق محصور توسط ارتش اسرائیل بفرستند و برای بعضی از آنان نیزاسرائیل و فلسطین تفاوتی ندارد، می گویند در آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی هم صندوق کمک به فلسطین هست و هم صندوق کمک به صهیونیسم و در بعضی دانشگاه ها این دو صندوق در فاصله چند متری از هم قرار دارند ! (لیبرال دمکراسی است دیگر چه می شود کرد ؟).
اما برای ما یعنی انقلاب اسلامی ما و نظام برآمده از آن ، اسرائیل به چه معنی است ؟ امام راحل (ره)فرمودند مسئله فلسطین برای ما اهمیت حیاتی دارد! حیات یعنی زندگی ، این سخن امام راحل (ره) را دو گونه میتوان تفسیر کرد ( از دید نگارنده) اول اینکه حیات و زندگی ما در گرو مبارزه با اسرائیل است ! زیرا سرزمین های اشغالی نماد رویارویی حق و باطل است و مسلمانی که در صف مبارزه با باطل حضور نداشته باشد گویی اصلا حیات ندارد و مرده ای است متحرک !
تفسیر دیگر این است که مسلمین جهان در خوابی عمیق فرو رفته اند. شبیه جهان مسیحیت در قرون وسطی و همانطور که جنگ های صلیبی(بر سر همین بیت المقدس) تلنگری بود که جوامع مسیحی را از خواب چند صد ساله بیدار کرد و به آنان حیاتی دوباره بخشید این بار نیز همین بیت المقدس بهانه ای است برای بیداری جهان اسلام در هر صورت مبارزه با اسرائیل یک وظیفه ای است الهی -انسانی اما سخن بر سر چگونگی این مبارزه هست ؟
میان عصری که ما در آن زندگی می کنیم با روزگار جنگ های صلیبی تفاوت بزرگی وجود دارد و آن پدیده ای به نام استعمار است. در قرون وسطی ارتباطات ملل عالم به گستردگی و سرعت عصر حاضر نبود و جوامع دارای اقتصادی بسته و معیشتی بودند ولی در عصر ما کشورهایی مانند آمریکا ، روسیه ، انگلستان ، فرانسه ،آلمان و چین منافع پراکنده ای در گوشه و کنار عالم دارند هرگاه اتفاقی در خاورمیانه یا خلیج فارس یا هر نقطه دیگری از عالم رخ می دهد منافع این کشورها به خطر می افتد و ناوگان های آنها راهی این مناطق می شوند.
از 1948 که بن گورین تشکیل دولت اسرائیل را اعلام کرد، کشورهای مسلمان و ثروتمند عرب چندین جنگ را علیه اسرائیل تدارک دیدند اما هیچ طرفی نبستند !
هر گاه کار بر اسرائیل سخت می شد هواپیما های انگلیسی و فرانسوی وارد عمل می شدند. امروز نیز آمریکا بزرگترین حامی اسرائیل است. از طرفی امروز ما خود با بعضی از کشورهای عربی درگیر هستیم و آنها پنهان و آشکار با اسرائیل پیمان دوستی بسته اند .
روزگاری می گفتیم به دولت ها امیدی نیست باید ملت های مسلمان را بسیج کنیم. امروز کدام ملت مسلمان است که در خود گرفتار هزاران مشکل نباشد ؟(مشکلاتی که امریکا و غرب در یکی دو دهه اخیر در درون جوامع اسلامی خلق کرده اند)
دار و ندار کویت توسط صدام غارت شد و این کشور ثروتمند به خاک سیاه نشست ، عراق در حال حاضر با هزار و یک مشکل روبروست ، در مصر دیگر اثری از غیرت ناصری نیست و دیدیم که به چه آسانی یک دولت اسلامی (گرچه به آن اسلام هم امیدی نبود) را برکنار کردند و یک دولت نظامی سکولار به جای آن نشاندند.
اردن که از سپتامبر سیاه راه خود را جدا کرد و از اول نیز عددی نبود ، لیبی خود فعلا سه دولت دارد که با یکدیگر درگیر هستند ، سوریه را با خاک یکسان کردند که اسرائیل به خود اجازه می دهد با 28 هواپیما جنوب آن را بمباران کند !
عربستان به دست جوانی شیفته غرب و بلند پرواز افتاده است که هیچ اعتقادی به آرمان های اسلامی -عربی ندارد و بالاخره در خود فلسطین هم فتح که دیگر منابع مالی خود را از دست داده است شب ها خواب صلح می بیند.
حالا ما هستیم و تحریم های در حال بازگشت آمریکا و دشمنان دور و نزدیک (حتی در بین هم کیشان مان) که ما را محاصره کرده اند و اسرائیلی که می دانیم تا چه حد مورد حمایت آمریکا و غرب است . به راستی چه باید کرد ؟
ما از سیره ائمه معصومین (س) آموخته ایم که جهاد انواع گوناگونی دارد که در هر زمان بسته به شرایط اردوگاه خودی و موقعیت دشمن می توان یک شیوه را انتخاب کرد. تقریبا از 45 سال پیش بر فلسطینیان و حامیان منطقه ای آنها معلوم شد که جنگ کلاسیک با اسرائیل راه به جایی نمی برد و در شرایط فعلی نه تنها راه به جایی نمی برد بلکه چنین جنگی به دلیل شرایط نامساعد سیاسی اقتصادی کشورهای اسلامی امکانپذیر هم نیست.
حمله وحشیانه 28 هواپیمای اسرائیلی به خاک سوریه در روزهای اخیر نشان داد که اسرائیل بنا دارد از اوضاع آشفته و رقت انگیز کشورهای اسلامی برای قدرت نمایی نهایت بهره برداری را بکند اسرائیل بخوبی می داند که سوریه ویران در شرایطی نیست که پاسخ دندان شکنی به او بدهد او قصد دارد ایران را به صحنه جنگ بکشاند تا بهانه ای برای حمله به ایران در اختیار آمریکا بگذارد .
همزمانی خروج آمریکا از بر جام و حمله اسرائیل به سوریه به هیچ وجه تصادفی نیست . شرایط بسیار حساس است و برون رفت از این بحران فطانت خاصی را می طلبد که رهبران و دولتمردان ما از آن برخوردارند.
جمال درویش دبیر حزب اعتماد ملی خوزستان