يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۳ | Sunday , 08 June 2025
کد خبر: ۲۵۷۹۸
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۱ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۶

بمب، حمله موشک ها به ايدئولوژي؛ نوشتاری از احمد حیوری

بمب یک عاشقانه، روایت یک داستان ساده و تکراری، عاشقانه ای نافرجام که در زیرزمین های وضعیت های قرمز دهه شصت مدفون می شود، پر از حس های عاشقانه دهه شصت که زیر موشک ها به تصویر کشیده شد، داستانی که سردی روابطی را نمایش می دهد که موجب پوچی انسانیت در روابط خانواده شده و درمان آن موشک است موشک هایی برای نزدیکی، برای دوست داشتن و دوست داشته شدن، برای عشق.
آراس: بمب یک عاشقانه، روایت یک داستان ساده و تکراری، عاشقانه ای نافرجام که در زیرزمین های وضعیت های قرمز دهه شصت مدفون می شود،  پر از حس های عاشقانه دهه شصت که زیر موشک ها به تصویر کشیده شد، داستانی که سردی روابطی را نمایش می دهد که موجب پوچی انسانیت در روابط خانواده شده و درمان آن موشک است موشک هایی برای نزدیکی، برای دوست داشتن و دوست داشته شدن، برای عشق. 

زاویه دید را تغییر می دهم و به جنبه ای دیگر مینگرم که کارگردان دلواپس آن است، نابودی ايدئولوژي های دهه شصت، رفتارهایی که دیکته شده اند و در حیاط مدرسه به صورت هجو گونه ای به سخره گرفته می شوند،  مدرسه ای پر از شعار که توسط چوپانان به گوسفندان فرمان داده می شدند و تکرار و تکرار... بدون شناخت، بدون درنگ، که چرا به اینجا کشید، چرا بهترین دیوارها بوی مرگ میگیرد و شقایق ها برروی دیوارهای تولت فریاد زده میشوند. 

معادی داغ و دلی خاطرات گذشته را در فیلم خالی کرد با آرامش تمام در مسیر حرکت میکند ولی تماشاچی در میانه راه انتظار اتفاق جدیدی دارد که رخ نمیدهد، فیلم پیوسته نیست و دارای افت و خیز فراوان به مانند موسیقی متن 'کاربندرو' که تحسین برانگیز بود. بازی ها آرام است و الحق کودکان بار امانت به دوش کشیدند و کمبودها را جبران کردند. 

انتظار فیلم سرد از کارگردان فیلم برف روی کاج ها بیجا نیست، کارگردانی که به دنبال خلق شخصیت های گنگ در فیلم هایش است که شاید جبرانی باشد بر داشتان شفاف فیلم، پیمان با خود عهد کرده است که مخاطب را شیفته شخصیت و تیپ کند. 

بمب یک عاشقانه، بدون شک فیلم ضد جنگ است و جنگ را مدفون کننده عشق های ناب میداند اما به سوی سینمای ضددفاع نمی رود. ایرج ذکایی برعکس اکثریت همکارانش انسان متظاهری نیست، ژست هم نمیگیرد، او ریش هایش را می تراشد و با ماموران پلیس چاپلوسانه برخورد نمی کند. او گره کروات هم بلد نیست، که نماینده تیپ خاص جامعه باشد. شریعتی گوش میدهد تا به رعایت مصلحت حقیقت را ذبح شرعی نکند. پسرک دزد را برای فرار از جبهه شماتت میکند و از غیرتش به همسرش می گوید. عاشق است اما عشقش چون تیله ای به دور خود می چرخد.

بمب یک عاشقانه، ایده ای دارد که همان عشق و ابراز آن است حسی که همزمان ذکایی و شاگردش مالکی در پیچ و خم آن گرفتارند و مالکی از پس آن بر می آید، این تنیدگی دو حس عاشقانه خالق لحظاتی شده است که در زمان حال کمتر به آن پرداخته شده است.

در پایان باید گفت فیلم سوپراستار و سوپرایزی ندارد، فیلم همچون سکانس پایانی مقصودش ترکاندن توپ پلاستیکی ایدئولوژي و پاکسازی دیوارهای ذهن از مرگ است.
نظرات بینندگان
آخرین اخبار