قانون نوشت:نوع تعامل اصلاح طلبان با دولـت از موضوعات بحث برانگيزى است كه هنوز در بين جريان اصلاحات روي آن توافقى نشده اسـت. از طرف ديگر برخى شخصيت هاي اصلاح طلب معتقدند دولت بايد در راسـتاى رسـيدن به اهداف مشـتركش با اصلاح طلبان در بدنـه دولت از چهره هاى اصلاح طلب اسـتفاده كند و عده اى ديگر بر اين عقيده اند كه نبايد از دولت سـهم خواهى كرد. اين درحالى اسـت كه بدنه اصلاح طلبان هميشـه نسـبت به عدم بـه كارگيرى چهره هـاى اصلاح طلب از سـوى دولت گله مند بودند. براى بررسـى آنچه كه بايد در بين اصلاح طلبان و دولت به عنوان يك رابطه دو طرفه باشد، به سـراغ محمد كيانوش راد، فعال سياسى اصلاح طلب رفتيم تا نظر او را درباره رابطـه دو طرفه اصلاح طلبان با دولت روحانى جويا شويم. كيانوش راد معتقد است دولت روحانى فضا را بـراى فعاليت دوباره اصلاح طلبان فراهم كرده و اين موضوع مهمى است كه بايد به آن توجه شود. در ادامه، مشـروح گفت و گوي« قانون» با اين شخصيت اصلاح طلب را مي خوانيد.
در روزهاى گذشته اظهارنظر هايي درباره عملكرد و رويكرد اصلاح طلبان نسبت به دولت به ميان آمده اما نظرها در اين رابطه متفاوت اسـت. سـوال اين است كه رويكرد اصلاح طلبان نسـبت به وعده هـاى انتخاباتى روحانى با توجه به اينكه بيش ازسه ماه از روى كار آمدن دولت مى گذرد چه بايد باشد؟
دولت آقاى روحانى مورد حمايت گــروه هاى مختلف بوده اســت. روحانى شــعار اعتدال را به عنوان رويكرد خود انتخاب كرد و اين شعار مبتنى بر روشــى است كه مى تواند جريان چپ اصلاح طلب معتدل را در كنار جريان راست اصولگراى معتدل قرار بدهد. در حقيقت از روش اعتدال در راستاى نزديك سازى جريانات سياسى استفاده كرده و از ديد دولت، اين روش به عنوان چارچوبى از بايدها و نبايدها به لحاظ ارزشى تعريف نشده است.
يعنى آقاى روحانى تعريف يا بايـد و نبايدى براى دولت خود تبيين نكرده است؟
خير، به نظرم بيش از آنكه روحانــى در دولتش يك جريان فكرى خاص را دنبال كند، سعى كرده تا معتدلان دو جريان چپ اصلاح طلب و راست محافظه كار را در كنار يكديگر قرار بدهد.
يعنى اين موضوع، هدف اصـلاح طلبان از حمايت دولت بوده است؟
تكيه به قانون اساسى و فعاليت هايى كه در چارچوب آن دنبال شده به عنوان يك هدف مطرح مى شــود. اما بايد توضيح داد كه اصلاح طلبى طيف گســترده اى از خواسته هاســت كه بر اساس اين خواســته ها مى تواند اصلاح طلبان ليبــرال و اصلاح طلبان با گرايش هاي عدالت طلبانه را در كنار يكديگر قرار دهد. بي شــك روحانى، بستر فعاليت دوباره را براى اصلاح طلبان مهيا كرده است.
يعنى انتظار اصلاح طلبـان از روحانى اين بوده كه بستر فعاليت دوباره را براى آن ها فراهم كند؟
موضوع اين اســت كه نمى تــوان از دولت روحانــى انتظار يك دولت اصلاح طلب تمام عيار را داشــت امــا مى توان از اين دولت درخواســت كرد كه مانعى در مقابل فعاليت هاى جريان اصلاح طلب و ساير جريانات نتراشد. آقاى روحانى در طول مدت فعاليت خود نشــان داده كه در مورد حمايــت از حقوق مردم تا جايى كه توانسته و محدوديت ها و مقدورات رياست جمهورى اجازه داده، به وجه قابل قبولى عمل كرده است. در نتيجه بيش از آنكه اصلاح طلبان به دنبال هدف مشخص سهم حزبى باشند، بايد در جهت تثبيت موقعيت ها و اهداف اصلاح طلبانه خودشان قدم بردارند.
پس با اين تفسير، دولت مى تواند و حق دارد كه از اصلاح طلبان در مناصب اجرايى و دولتى استفاده نكند؟
اين سخن را نبايد اين گونه تفسير كرد تا تلاش اصلاح طلبانى كه در موفقيت روحانى نقش داشته اند در مديريت هاى اجرايى ناديده گرفته شود. اما واقعيت اين است، اگر كسانى براى موفقيت آقاى روحانى با وجود همه شرايطى كه مى دانيم، تلاش كردند و به نتيجه هاى دلخواه سياسى و اجرايى نرسيدند، نبايد نااميد شوند.
شـما مى گوييد كـه تقاضاى مسـئوليت از دولت اشتباه اسـت اما به نظر ما اگر تقاضايى صورت گرفت، به معناى سهم خواهى نيست. شـما معتقد نيستيد كه اين دو موضوع با يكديگر متفاوت هستند؟
نكته صحبتم اين اســت كه تعامل با دولت و تقاضاى گرفتن برخى از مســئوليت ها توســط احزاب اصلاح طلــب به معناى ســهم خواهى از دولت نيســت بلكه بــه معنى تحقــق اهدافى اســت كه آقاى روحانى نيز به دنبال تحقق آن هاست. بي ترديد اهداف دولت را كســانى مى توانند پياده كنند كه به برنامه ها و رويكردهاي دولت باور داشته باشند. البته هرگونه زياده خواهى و جاه طلبى هاى غير واقــع بينانه نيز آفتى اســت كه مى تواند اصلاح طلبان و اصولگرايان را مورد تهديد قرار دهد. براى گرفتن پســت و موقعيت ها نبايد با دولت، چالش هاي تضعيف كننده داشــت. به نظرم بايد به صورت تعاملى در جهت پياده ســازى مقاصد و برنامه هاى دولت به كمك آن رفت.
امـا نكته اين اسـت كه اصـلاح طلبان بـه عنوان حامى آقاى روحانى، صداى ايشان در بين مردم بودند و وعده هاى انتخاباتى ايشان را به گوش مردم مى رساندند. اگر ايـن وعده ها محقق نشـود، جايـگاه دولت تضعيف خواهدشد يا نگاه مردم به اصلاح طلبان عوض مي شود ؟
خواســته ها، برنامه ها و سياســت هايى كــه اصلاح طلبان دارند، فراتــر از دولت فعلى اســت. مــا در دوره قبــل و حين انتخابات مى دانستيم كه دولت روحانى بخشى از خواسته هاى اصلاح طلبان را نمى تواند محقق كند اما مســاله اساســى در فضاى سياسى كشور اين است چقدر دســت دولت در تحقق اين وعده ها باز بوده است؟ البته معتقدم جناح اصلاح طلب بايد همچنان بر خواسته ها و آرمان هاى خود تاكيد كند كه بخشى از اين آرمان ها از حيطه دولت خارج اســت. نكته ديگر نيز مى تواند اين باشــد كه اصلاح طلبان بايد بين اهداف شان تفكيك اصلى و فرعى قايل شوند و با توجه به شــرايط،به مساله اصلى خود توجه كنند.
مساله اصلى اصلاح طلبان در شرايط فعلى چيست؟
مساله اصلى در جامعه فعلى، تقابل دو جريان فكرى است كه در رويارويى با يكديگر قرار گرفتند و دولت روحانى در اين شرايط به وزنه جريان فكرى اصلاح طلبان كمك كرده است و از طرفى تقويت بخش معتدل جناح هاى سياسى اصلاح طلب و اصولگرا تا حد زيادي، زمينه را براى فعاليت گروه هاى مختلف ايجاد كرده كه به اعتقاد من اين يك فرصت قابل تامل و استثنايى است و بايد در جهت حمايت از اين جريان فعاليت كرد.
تحقق وعدهاى ايشان، مساله اصلى نيست؟
اصــلاح طلبان نشــان دادنــد كه بيــش از آنكه بــه دنبال سهم خواهى جناحى و حزبى باشند به دنبال دفاع از منافع ملى و مسائل اصلى كشور هســتند. اگر آقاى روحانى بتواند مسائل مربوط به تنش هاى بيــن المللى و منطقه اى كــه ايران با آن روبه روست و از طرفى در داخل بتواند تحمل رقابت ها را افزايش دهد و نزاع هاى آشتى ناپذير ميان جريانات سياسى را كاهش بدهد و همچنين وضعيت اقتصادى ايران را از شرايطى كه امروز در آن قرار داريم به سمت بهبود تغيير دهد، دلايل موجهى براى حمايت اصلاح طلبان از آقاى روحانى وجود خواهد داشت.
نزديـك به دوسـال ديگر بـه انتخابـات مجلس زمان باقى است و بر اسـاس گفته اصلاح طلبان،جريان اصلاحات براى ايـن انتخابـات برنامه دارد. بـا توجه به شرايطى كه در كشور رقم خورده و وعده هايى كه در اين چهار سال محقق نشده است؛ اصلاح طلبان براى سال 98 چه جوابى به اعتماد مردم خواهند داشت؟چرا مردم بايد دوباره به گزينه هاى اصلاح طلبان راى بدهند؟
ما ناگزير هســتيم كه بــراى عبور از بحران ها و مشــكلات راه هاى منطقى و درســت را انتخاب كنيــم و از افتادن در چاه پوپوليزم دورى كنيم. از طرف ديگــر، ديدگاه هاى خودمان را صادقانه براى مردم بيان كنيم و بگوييم شايد اگر اصلاح طلبان نيز امروز قدرت را در دست مى گرفتند، بيش از آنچه كه آقاى روحانى تا كنون انجام داده است نمى توانستند قدمي بردارند. ما به عنوان اصلاح طلــب بايدآرمان ها و خواســته هاى مان را مطرح كنيم و در جهت تثبيت شــرايط سياسى قدم برداريم و در هنگام رقابت با آرم و پرچــم اصلاح طلبى، خودمان را آماده كنيم. اما فعالان و نخبگان سياســى به سمت دستور العمل ها و پيشــنهادهايى بروند كه قابل تحقق در جامعــه امروز ايران باشــد. به نظرم حتى در انتخابات بعدى رياست جمهورى اگر ما شرايطى را داشته باشــيم كه ناگزير شويم باز هم از خواسته اصلاح طلبان كم كنيم و براى حفظ موقعيت و ثبات در جريان اجرايى كشور قدم برداريم، بايد از خواسته هاى مان كم كرده و به سمت گزينه هاى معتدل برويم.
يعنى اگر در انتخابات آينده قرار باشد از گزينه اى مانند على لاريجانى حمايت كنيد، شـما مى گوييد بايد اين كار انجام شود؟
من اسم نمى برم اما صحنه سياسى واقعى مبتنى بر امكانات و قدرت جناح هاى سياســى اســت. قدرتى كه بايــد آن را به دســت بياورند و مهم تر اينكه در راســتاى آن گام بردارند. اگر به فرض در شــرايط انتخابات بعدى، همــه گزينه هاى اصلاح طلب دوباره به مشــكل برخورد كنند، دو راه مقابل ماست؛ يا مى توانيم راديكالى با اين موضوع برخورد كنيم و تنزل طلبانه از صحنه انتخابات كنار بكشيم يا مى توانيم مسئولانه و مبتنى بر واقعيت ها و به منظور ممانعت از خطر در شرايط خاص حركت كنيم. اين دو راه، تمام انتخاب ما از فضاى سياسى آتى در ايران است. به نظرم بايد از حاشيه ها دور شويم و به جاى پرداختن به حاشيه هاى سياسى به اصل بپردازيم. نبايد بخشى از فعاليتى كه براى انتخابات آينده رياست جمهورى بايد دنبال كنيم اين باشد كه احزاب را در استان ها و شهر ها فعال و به آن توجه ويژه شود. متاسفانه اين جمله مانند بسيارى از موارد ديگر شعارى شده است. نبايد بگذاريم اين عملكرد شــعارى در احزاب ما رخنه كند و بايد با تقويت احزاب در اســتان ها از امروز انديشه و تفكر را به جاي كانديدا تبليغ كنيم