عبدالرحمن نیک سرشت
هنرمندی که خیلی به او علاقمند هستم و به سبک و سیاق هنری اش احترام می گذارم در نامه ای تند، اتهامی و خلاف عرف معمول، خطاب به جناب آقای دکتر شریعتی استاندار ساعی، محجوب و مأخوذ به حیای خوزستان نوشت : وی باید استانداری را رها کند و به آزمایشگاه شخصی خود رجوع کند!!، البته نگارنده با این نوع نامه نگاری ها، همیشه مشکل داشته زیرا، این نوع مکاتبات را نه در شان آن هنرمند ارجمند دانسته و نه زیبنده ی شخصیت دوست داشتنی آقای دکتر شریعتی ارزیابی نمودم
البته، نباید این مساله مخفی بماند زیرا وقتی، یک هنرمند به سیاستمدار نامه می نویسد باید آن نامه به عظمت یک نمایشنامه و یا بسان یک سناریوی زیبایی نوشته شود، نه این که آن هنرمند، با لحنی عتاب آلود و ناسزا گویانه، که از قرار معلوم به نیابت و حمایت از افراد یا جمعیت های سیاسی به رشته ی تحریر در آید.
در یکی از روستاهای رامهرمز ، نامه ی عتاب آلود اتهامی آن دوست هنرمند را برای یک پیرمرد روستانشین که حامی دکتر شریعتی بود به طور مفصل خواندم او به من گفت، هی بابا ، این هنرمند می خواهد بگوید استاندار این کاره نیست!!! و این طور می خواهد جا بیاندازد که استاندار مدیری ضعیف است.
آن پیرمرد روستایی به بنده گفت،لطفا، این طور در جواب این هنرمند بنویس، به فرض گیریم این گونه باشد که آن هنرمند ادعا می کند، با این وجود، جناب شریعتی تاج سرماست زیرا، وی، مردی خوش اخلاق و مردمدار است و از روزی که آمده است ما فهمیدیم معنی استاندار چیست و شریعتی به این منصب معنا بخشید!!
ای کاش قبلی ها به قول این هنرمند باج بده بودند ولی به درد مردم می خوردند و به مردم محبت می نمودند و پای دولت را به استان باز می کردند، بودجه های میلیاردی از دولت می گرفتند و بودجه ای را پس نمی فرستادند!
آری، آن پیر دانای روستایی خاطر نشان کرد، این آقا اگر هنرمند است پس چرا بد و بیراه می گوید و دعوای افراد سیاسی را در لفافه هنر و به نیابت از آنها پی می گیرد در زمانی که خوزستان به یمن وجود شریعتی هر هفته ی آن هفته ی دولت است.