آقای دکتر منوجهر کردزنکنه علل شکست اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر اهواز را در چه عواملی می دانید؟
در ابتدا سئوالی به ذهن متبادر می شود که در دیگر شهرهای استان در انتخابات شوراها اصلاح طلبان موفق بودند یا خیر؟ اما برای پاسخ به سئوال حضرتعالی ابتدا باید چگونگی آرایش سیاسی گروه ها و احزاب را از قبل از انتخابات بررسی کرد.
زیرا در اهواز از چند هفته قبل از تبلیغات ورود نخبگان و گروه ها در یک پراکندگی طیفی شکل ظاهر شده بودند. بتدریج این طیف پررنگ تر شده بود. بنابراین در استانه تبلیغات در قالب لیست های مختلف و متفاوت سیاسی و قومی و گروهی مرزبندی خود را آشکار کرده بودند. رویکرد صلاح طلبان در این پراکندگی طیفی شکل نتوانستند به اجماع و استراتژی واحد دست پیدا کنند.
در نتیجه میل به اجماع و رسیدن به لیست واحد اتفاق نیفتاده بود. اهواز به عنوان یک کلانشهر بدقواره به لحاظ ریخت شناسی شهری است. در عرصه سیاسی هم احزاب فصلی و موسمی با روش «مباشرپروری» بجای خرد جمعی در شهرستان ها و با نخبه گرایی ناموزون با عنوان شورای حزب در استان ظهور پیدا می کنند. سپس در استانه انتخابات ظاهر می شوند و بعضاً رویکردی کالایی و مصرفی به صحنه سیاست پیدا می کنند.
لذا نمایندگی کردن حوزه عمومی یا طبقات مشخص اجتماعی کم رنگ نشان می دهند. زیرا به تشکیل یک شورای حزب که از مخرج مشترک و برایند یک مجمع حاصل شود تن نمی دهند. در شهرستان به عنوان نماینده حزب و در استان به عنوان نماینده حاکمیت عمل می کنند. لذا در شرایطی که می بایست تصمیم سازی و تصمیم گیری نمایند دچار تنش و اختلاف می شوند و با واقعیت های پیش رو فاصله می گیرند.
بعد از انتخابات هم خود به حاشیه می روند و در نقش میانجی، مطالبات جامعه را دنبال نمی کنند. در حالیکه برای اصلاح طلبان اهمیت فرصت انتخابات به عنوان یک بستر اجتماعی و سیاسی برای تقویت کنش مدنی و شهروندمداری و خرد جمعی در یک روش دموکراتیک نباید کمتر از نتیجه صندوق رای باشد. بنابراین چند پاره شدن نخبگان سیاسی و اجتماعی و عدم اجماع بر سر لیست واحد و عدم مدیریت تشکیلاتی کافی از سوی اصلاح طلبان و شورای اصلاح طلبان سبب گردید تا به یک لیست واحد دست پیدا نکنند.
در چنین شرایطی تمایل به رویکرد طایفه گرایی و قوم گرایی و تصمیمات محفلی و باندی جایگزین تصمیم سیاسی و تشکیلاتی شده است. البته برخی چهرهای سیاسی چنین می پنداشتند که ارایه لیست از سوی شورای اصلاح طلبان بر وزن ارای آقای روحانی سایه می اندازد لذا نتیجه می گرفتند که بهتر است که در انتخابات شورای شهر دخالت نشود.
چنین تحلیلی که با نگرانی همراه بود سبب محافظه کاری و کم توجهی به انتخابات شورا شده بود. لذا بحث شورا در دستور کار تشکیلاتی کمرنگ شد و خلاء تصمیم گیری تشکیلاتی موجب برجسته شدن لیست ها در ذیل قوم و حتی تیره و طایفه گرایی و محفل ها شده است.
لذا در عرصه عمومی در میان افکار جمعی جامعه یا همان عرصه خیابان، هژمونی لیست واحد یا لیست منظومه ای مشخص و واحد حول مرکزیت اصلاح و اعتدال برجسته نبوده است. مدیریت افکار عمومی اتفاق نیافتاد. لیست های مختلف و هم برایند ارا نشان می دهد که لیست های قومی هم در درون خود از چندپارگی خرده فرهنگی همراه بوده اند. در نتیجه آرا عمومی نتوانست سامان یابد با چنین وضعیتی نتیجه انتخابات شورا نیز تا حدودی قابل گمانه زنی و تصور بوده است.
در حالیکه درس و آموزندگی سیاسی آرا نشان می دهد که رفتن به سوی لیست های سیاسی که با انسجام همراه باشند از امید بیشتری می توانند برخوردار باشند. مخصوصاً که در این فرصت انتخاباتی، متوسط شانس اقبال افکارعمومی به سوی اصلاح طلبان بیشتر بوده است.
اما در اهواز با ضعف تحلیل واقعیت اجتماعی و سیاسی و اختلافات میان برخی چهره هاو افراد موجب شده تا لیست ارایه ندهند در حالیکه جمنا توانست با ارایه لیست از همان بیس آرا سنتی خود در چنین شرایطی اکثر کرسی ها را از آن خود نماید.
یکی دیگر از عوامل شکست اصلاح طلبان در اهواز را باید در تعدد کاندیداها برشمرد. آرا روحانی در اهواز نسبت به رئیسی بالای 60 درصد بوده است. اما با توجه به موارد یاد شده و تعدد کاندیداها باید گفت در شرایط برابر هر کاندیدا کمتر از 1000 رای از مجموع آرا را می توانست از آن خود کند.
فاصله آرا کسب شده کاندیداها نشان می دهد که برخی از طرفداران هر کاندیدا به تک رای و یا تعداد کمتر از پنج رای عمل کردند. و چون انسجام و همگرایی وجود نداشت در نتیجه اصلاح طلبان نتوانستند موفق شوند. برخورد واکنشی و شخصی برخی چهره های سیاسی و کاندیدا ها و بروز اختلاف میان برخی اصلاح طلبان سبب گردیده که سرمایه اجتماعی و اعتماد لازم به آنها در میان جامعه مورد پرسش قرار گیرد و وزن آرا تحت تاثیر قرار گیرد. لذا بررسی دقیق تر نتایج انتخابات نیاز به مطالعه میدانی است تا تحلیل از یک موضوع نزدیک تر به واقعیت را نشان دهد.
علل رای آوری آقای رئیسی نسبت به آقای روحانی در برخی از شهرهای خوزستان از جمله دزفول، هویزه، حمیدیه، خرمشهر، دشت آزادگان، کارون، شوش، و آقاجری را چگونه بررسی می کنید؟
شاید بشود صورت سئوال را چنین طرح کرد که علل رای آوری اصول گرایان در برخی شهرها را چگونه می توان پاسخ داد؟ پاسخ به این سئوال را باید با دقت بیشتر بررسی کرد لذا از قبل تحلیلی بوده است مبنی براینکه در این دوره از انتخابات دو گروه و یا طبقه اجتماعی می توانند بر سرنوشت آرا موثر باشند.
از جمله حاشیه نشینان یا طبقات تهیدستان و فرودستان روستایی و شهری و همچنین آرا مردد و خاکستری. بنده هم قبلاً در یک مقاله به آن اشاره کرده بودم. لذا نتایج ارا با آن تحلیل همخوانی نشان می دهد و آن را تائید می کند.
زیرا مشارکت افراد مردد که در نهایت تصمیم به رای دادن گرفتند بیشتر به سمت روحانی تمایل داشتند و ارا فرودستان و حاشیه نشینان به سمت رئیسی یا اصول گرایان بوده است. بنابراین در صحنه تبلیغات روحانی سعی کرد گفتمان خود را در راستای نمایندگی طبقه متوسط و مردد نشان دهد و رئیسی به سمت طبقات اجتماعی حاشیه نشینان و فرودستان.
بنابراین اگر خاستگاه طبقاتی و مکانی ارا را تفکیک نماییم این موضوع بیشتر و بهتر قابل فهم است. به عبارتی مثلاً ارا یک شهرستان را به لحاظ جامعه شهری و روستایی طبقه بندی کنیم مشخص می شود که ارا هرکدام در کجا سنگین تر بوده است.
لذا بررسی آرا به عوامل مختلف و سهم هر عامل در یک تحقیق جامع قابل فهم است. عامل دیگر عبارت است از سهم نخبگان سیاسی بومی و محلی، نقش عوامل پنهان و پیدای ستاد آقای رئیسی در شهرهای مورد نظر، نوع تبلیغات و حاملان تبلیغ در روستاها و شهرهای مورد نظر که سعی داشتند جامعه را وادار و ترغیب کنند که به چه کسی رای دهند و یا به چه کسی رای ندهند.
استفاده از شعارهای چون یارانه و ...و تردید در جامعه نسبت به حذف یارانه انها توسط دولت روحانی و... سعی کردند که در مناطق با دو مولفه طبقاتی و مذهبی نفوذ پیدا کنند زیرا شناس خود را بیشتر می پنداشتند. البته عوامل فوق در همه شهرها سهم یکسان نخواهند داشت و می توند متفاوت باشد مثلا برای دزفول می توان عامل دیگری را لحاظ کرد که در این شهر فرهنگ غالب برجسته تر است و شاید در فضای شهری نقش نخبگان و فعالان و گرایش سیاسی آنها در برجسته تر نشان دادن تبلیغات در شهرستان را بتوان در کنار سایر عوامل لحاظ کرد. نکته آخر اینکه اگر ارا روحانی را نسبت به سال 1392 مقایسه کنیم آمار نشان می دهد که افزایش پیدا کرده است.