شنبه ۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۴ | Saturday , 12 July 2025
کد خبر: ۲۰۰۲۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶

ادامه مناظره در درون خانه ها، نوشتاری از جمال درویش

مناظره های نامزدهای ریاست جمهوری زمانی اثرات کامل خود را خواهد گذاشت که مانند مسابقات فوتبال که 90 دقیقه بازی هست و 270 دقیقه تحلیل، در این مورد نیز مردم پس از تماشای مناظره  پدر با پسر ، مادر با دختر ، برادر با برادر ، برادر با خواهر  یا همه با هم  می نشینند و سخنان نامزدها را تحلیل می کنند . ولی از آنجا که می گویند چهار دیواری اختیاری تحلیلهای خانگی دیگر روبروی دوربین تلویزیون نیست و از ملاحظات و محدودیت هایی که نامزدها در گفتن مطالب خود دارند اینجا خبری نیست .فرض کنید ما در یکی از خانه های شهر  دوربین مخفی کار گذاشته ایم بیائید با هم مناظره یک پدر و پسر را به تماشا بنشینیم  امروز جمعه 15 اردیبهشت 1396است همین حالا مناظره دوم نامزدها تمام شد .  پدر و پسر  دارند چای می نوشند  پدر خطاب به پسر :نظرت چیست ؟ پسر :هنوز برای قضاوت زوده ولی معلوم است که روحانی و جهانگیری واقع بینانه تر حرف میزنند چون دستشان در کار است و در این چهار سال ظرفیت ها و محدودیت ها را شناخته اند البته جلو دوربین تلویزیون نمی توانند محدودیت ها را بطور شفاف بگویند . هاشمی طبا هم سعی میکند شعار بیخودی ندهد اما آن سه نفر خیلی فضایی حرف میزنند  پدر : تو چون اصلاح طلب هستی اینطور می بینی .  پسر :شما چی؟ شما که اصلاح طلب نیستی قضاوت کن  پدر: من به نظرم بعضی از انتقادات بر دولت فعلی وارد است   پسر مثلا؟ پدر مثلا همینکه گفتی  روحانی  حاضر نیست موانع اصلی سر راه دولتش را به مردم بگوید .پسر :  البته یک اشاره ای کرد  ، مگر به برخورد بد با علی مطهری در شیراز  اشاره نکرد ؟ پدر : ای بابا این که قطره ای است در برابر دریا  موانع خیلی بزرگتر از این حرفهاست  پسر :بابا جون کمی بیشتر توضیح بده  پدر :به شرطی که قول بدی این حرفها را بیرون نبری ؟ پسر : قول میدهم   پدر : ببین عزیزم  یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما در حال حاضر جمعیت بیکاران است . می بینی که چقدر رقبای روحانی از این موضوع دارند بهره برداری تبلیغاتی میکنند . معضل بیکاری یک معادله چند مجهوله است . اول : اینکه نگاه بخش قابل توجهی از مردم ما و حتی مسئولین ما به بخش خصوصی نگاه مثبتی نیست از نظر آنها سرمایه دار زالو صفت و اشرافی و استثمارگر است که خودش نشسته و سرمایه اش کار میکند و او دسترنج کارگران را میخورد . دوم : اینکه تحت تاثیر حوادث بعد از انقلاب و برخوردی که با صاحبان ثروت شده بخش خصوصی ما جرئت  ندارد خود را آفتابی کند و زندگی مخفی را برگزیده است سوم : بسیاری از صاحبان صنایع و کار آفرینان ما تا خرخره زیر قرض هستند، همه وامدار بانکها هستند و طبیعی است که نمی توانند حوزه فعالیت خود را توسعه دهند مگر با استقراض بیشتر ، خوب این استقراض دو پیامد منفی دارد 1- برای خلاصی از دین بانک باید درآمد کارگاه را افزایش و هزینه ها را کاهش دهند و یکی از راههای کاهش هزینه ها یا کاهش دستمزد است یا کاهش تعداد کارکنان 2-صاحب واحد تولیدی مقروض به بانک برای افزایش درآمد کارگاه خود باید قیمت کالای تولیدی را افزایش دهد که این نیز منجر به تورم خواهد شد . چهارم : در عرصه صنعت سرمایه گذاری با مشکلات عدیده ای روبروست که باعث طولانی شدن زمان اتمام پروژه ها می شود و بعد از اتمام پروژه و آغاز تولید  بازار های داخلی محدود و حضور در بازارهای خارجی نیز منوط به یک سلسله عوامل غیر اقتصادی است ! (مثلا عوامل سیاسی و دیپلماتیک) پنجم : ایجاد اشتغال در صنعت توریسم که در بعضی از کشورهای همسایه حرف اول را میزند در کشور ما  با موانع فرهنگی جدی  روبرو است  که گذشتن از آنها غیر ممکن است به همین دلیل کسانی که به کشور ما مسافرت میکنند یا بیمارند یا زائرند یا دیپلمات  البته به استثنای عده انگشت شماری جهانگرد پیر که درمجموع درآمد حاصل از صنعت توریسم برای اداره یک شهر هم کافی نیست .ششم : سرمایه گذاری در تجارت  اولا تجارت سالم تجارتی است که مبتنی بر صدور و ورود کالا باشد به عبارت دیگر کشوری که سطح تولیدش پایین است نمی تواند تراز تجاری مثبتی داشته باشد یعنی سرمایه گذاری در تجارت یک سرمایه گذاری تابع است که متغییر آن تولیدات کشاورزی و صنعتی و غیره می باشد ثانیا در کشوری که بنا بر خود کفایی است و میخواهند از سیر تا پیاز را در داخل تولید کنند ورود کالاهای خارجی حکم قاچاق دارد و تاجر از آزادی کافی که لازمه کار اوست برخوردار نیست .هفتم :درست است که دولت مدتهاست شعار خصوصی سازی سر داده و می دهد (از دولت اول مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تا کنون ) ولی عملا مالکیت دولتی دست به دست شده است یعنی از دولت به بخش های دیگری  از حاکمیت منتقل شده است !به گونه ای که به هر جا رو میکنی رد پایی از حاکمیت را می بینی به عبارت روشنتر حاکمیت در اقتصاد عرصه را بر بخش خصوصی واقعی تنگ  و فرصت های سرمایه گذاری را محدود کرده است ! هشتم : برای هشتمین مورد مثال میزنم  پدر یک خانواده 5 نفری را در نظر بگیر  پسر :با خودش 5 نفر یا بدون خودش ؟ پدر :نه با خودش یعنی خودش ، همسرش  و سه فرزندش  این پدر ماهیانه 2میلیون تومان درآمد دارد  هیچ درآمد دیگری غیر از این دو ملیون ندارد . آیا اگر به فرزندانش بگوید در سال آینده میخواهم برای هریک از شما یک خانه و یک اتومبیل بخرم عکس العمل اعضای خانواده اش چطور خواهد بود ؟ پسر : خوب حتما از او خواهند پرسید این همه پول را از کجا می آوری؟  پدر :درست است . حالا ما باید از کسانی که می گویند بیکاری  را ریشه کن میکنیم  بپرسیم  چگونه ؟ برای ایجاد هر شغل دست کم 100 میلیون تومان لازم است  ما 7 میلیون بیکار داریم اگر 7 میلیون را در 100 میلیون ضرب کنیم می شود 700000000000000 (هفتصد هزار میلیارد تومان) اگر این مبلغ را بر 4 تقسیم کنیم (یک دوره چهار ساله ریاست جمهوری) سهم هر سال 175هزار میلیارد تومان از بودجه میشود  تا برای 1750000نفر شغل ایجاد شود  و در 4 سال بیکاری ریشه کن شود تازه اگر بیکاران جدید به این آمار اضافه نگردد . خوب حالا این پول هنگفت قرار است از کجا تامین شود ؟ درآمد کشور که مشخص است  قرار هم نیست از آسمان بر سر ما من و سلوا ببارد پس یا باید از بخش های دیگر کم کنیم و به این امر اختصاص دهیم که آن هم  عوارض سوء خود را دارد یا آمارمان را دستکاری کنیم و بگوئیم به جای 1750000نفر هر سال برای 175000 نفر شغل ایجاد میکنیم و این همان چیزی است که دولت فعلی دارد انجام میدهد .این پرسشی است که باید آقایان پاسخ آن را بدهند .نهم :مگر اینکه آقایان بخواهند از سرمایه گذاری خارجی استفاده کنند یا از بانکهای بین المللی استقراض کنند که این هم  تا کنون خلاف ادعا ها و باورهای خودشان بوده .  پسر :بابا جان به نظر شما در بقیه خانه ها هم مردم مثل من و شما می نشینند و این حساب و کتابها را میکنند ؟ پدر : باید اینطور باشد ملت ایران هم عاقلند و هم اخلاقی  به نظر من هم عقل و هم اخلاق حکم میکند که یک فرصت دیگر به آقای روحانی داده شود  تو چی فکر میکنی ؟  پسر : با نده   پسر کو ندارد نشان از پدر       تو بیگانه خوانش مخوانش پسر           جمال درویش
نظرات بینندگان
آخرین اخبار