يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۳ | Sunday , 08 June 2025
کد خبر: ۱۹۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۲ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵

نقدی بی سابقه و صریح بر عملکرد بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت" گر ملِک این است...

هزینه‌های حقوقی ،ساختاری و ساختمانی . از هم پاشیدگی تخصصی و ایجاد شرکت‌های بریده از هم را می‌توان به عنوان سومین اشکال وارد بر این کار دانست. سد در یک استان، متولی سد در تهران. زمین کشاورزی در استان دیگر،تصمیم‌گیرنده در تهران و.
نقدی بی سابقه و صریح بر عملکرد بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت" گر ملِک این است...    

موضوع سخن، نقد عملکرد آقای بیژن نامدار زنگنه وزیر محترم نفت است. وی ازجمله افرادی است که گویا طالعشان را برای وزارت نوشته‌اند و سال‌های سال است که کسوت وزارت به تن دارد....

در طلیعه سخن ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که نویسنده نه قصد تخریب کسی را در سر دارد و نه در پی تقویت فرد یا جریان خاصی است و نه اهل کل‌کل کردن با این و آن و پاسخ دادن به نظرات و دیدگاه‌های دیگران است. همه آنچه در نوشته پیش روی شما آمده از سر دلسوزی و به منظور تقویت دولت، مدیریت دولتی و نظام است که همواره دغدغه مسئولین بوده است. احساس مسئولیتی است از سوی کسی که هم نسبت به مسائل انرژی شناخت عمیقی دارد و هم آقای زنگنه وزیر محترم نفت و مدیران پیش از وی در این جایگاه را به خوبی می‌شناسد و هم به گذشته خوب آقای زنگنه جوان در جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس اقرار دارد. نویسنده مطلب بسیار مایل است که متخصصین علم مدیریت و دو صنعت مهم نفت و نیرو این نوشته را به چالش بکشند و امیدوار است این دل‌نوشته تنویر افکار متخصصین را در پی داشته باشد و اهل فن و اهل تقوی از آن استقبال نمایند.


موضوع سخن، نقد عملکرد آقای بیژن نامدار زنگنه وزیر محترم نفت است. وی ازجمله افرادی است که گویا طالعشان را برای وزارت نوشته‌اند و سال‌های سال است که کسوت وزارت به تن دارد. ایشان و آقای نعمت زاده وزیر محترم صنایع را باید شیخ الوزرا نامید.

ریشه کلمه وزیر "وزر" است، وزر یعنی بار، بار مسئولیت و وزیر کسی است که بخشی از بار مسئولیت دولت را به دوش می‌کشد. علی‌القاعده اولین شرط قبول چنین وظیفه‌ای باید توانمندی جسمی و فکری باشد. جناب زنگنه زمانی وزیر جهاد سازندگی بود، جوان و پرانرژی و جسور.

نهادی چون جهاد سازندگی که در دوران دفاع مقدس وظیفه پشتیبانی جبهه‌ها را بر عهده داشت به مدیری با این صفات و روحیه تهاجمی و خستگی‌ناپذیر نیاز داشت اما نباید از این واقعیت غافل شد که مدیران هم مانند ورزشکاران دوران اوجی کوتاه یا بلند دارند که قطعاً همیشگی نیست و کم‌کم آفتابشان رو به افول خواهد گذاشت.

آقای زنگنه بعد از جهاد به وزارت نیرو آمد، انتظار می‌رفت که این زنگنه مجرب عملکردی حتی بهتر از جهاد ارائه دهد اما واقعیات چیز دیگری نشان داد. نخستین خطای استراتژیک که او مرتکب شد ایجاد شرکت‌های متعدد در وزارت نیرو بود. همان‌طور که خواننده محترم می‌داند وزارت نیرو ازجمله وزارتخانه‌هایی است که پهلو به پهلوی وزارت نفت می‌زند.

 پیش از اینکه آقای زنگنه آن را به شرکت‌های آب و فاضلاب، آب منطقه‌ای، آب نیرو، تولید ،توزیع، انتقال و چند شرکت دیگر تقسیم کند مدیریتی یکپارچه با اختیارات منطقه‌ای، همه کارهای این وزارت را انجام می‌داد و آن را اداره می‌کرد و خوب هم اداره می‌کرد، ولی وقتی تخم تفرقه در این وزارتخانه کاشته شد تعارضات یکی بعد از دیگری رخ نمود. آقای زنگنه فراموش کرده بود که ساختارها بر اساس نیازهایی شکل می‌گیرند و در هر ساختار جماعتی از مردم بر اساس روالی خاص برای نیل به اهداف معینی به کار مشغول‌اند و بر هم زدن ساختار یعنی بی‌توجهی به نیازهایی که اسباب ایجاد آن‌ها را فراهم نموده‌اند. وقتی ساختاری را که در طی ده‌ها سال با دقت و حوصله شکل‌گرفته و نهادینه‌شده و میان همه اجزاء آن همبستگی و انسجام وجود دارد درهم می‌کوبید و منحل می‌کنید باید نقشه‌ای دقیق و حساب‌شده برای جایگزین آن داشته باشید.

اولین اشکال در کار جناب وزیر این بود که نحوه ارتباط میان این شرکت‌ها، بااقتدار تعریف نشد. یعنی میان دو شرکت فصل الخطابی وجود نداشت تا در صورت بروز اختلاف میان آن‌ها فردی یا سازمانی حرف آخر را بزند.

همه این شرکت‌ها دارای هیئت‌مدیره مستقل و اختیارات مستقل بودند و در بعضی مواقع میان آن‌ها اختلافاتی نیز بروز می‌کرد که منجر به فرسایش طرفین  می‌گردید. طبیعی است در صورتی این شرکت‌های متعدد می‌توانند برآیند مثبتی داشته باشند که هم‌افزایی کنند و عکس آن زمانی است که برای یکدیگر نقش بازدارنده داشته باشند. عیب دیگر این تجزیه نامیمون و مضر تحمیل هزینه‌های هنگفت بر سازمان بود.

هزینه‌های حقوقی ،ساختاری و ساختمانی . از هم پاشیدگی تخصصی و ایجاد شرکت‌های بریده از هم را می‌توان به عنوان سومین اشکال وارد بر این کار دانست. سد در یک استان، متولی سد در تهران. زمین کشاورزی در استان دیگر،تصمیم‌گیرنده در تهران و...  یا تعارضات میان استان چهارمحال بختیاری به عنوان سرچشمه آب با اصفهان و یا خوزستان به عنوان استانی که کارون چون شاهرگی اساسی در سرتاسر آن جریان دارد، بگومگوهایی که بر سر سد کوثر میان کهگلویه و بویراحمد، بوشهر و خوزستان جریان دارد همه ناشی از این بریدگی‌هاست. زمانی که مدیریتی واحد همه این استان‌ها را اداره می‌کرد همه تابع آن بودند ولی وقتی به شرکت‌های منطقه‌ای تبدیل شد تعارضات و مباحث فرسایشی شکل گرفت.

ضربه‌ای که تجزیه این مدیریت نظام‌یافته و منسجم بر وزارت نیرو وارد کرد آن‌قدر سنگین است که به نظر می‌رسد دیگر قابل ترمیم نیست. هرچند ممکن است گفته شود اقتضائات آن زمان چنین تصمیمی را ایجاب می‌کرد ولی در حال حاضر پس از مشاهده این حجم خسارات وارده مسلم است که چنین طرحی کاملاً منسوخ و مضر و در عمل آثار منفی بسیار در بردارد.

برای نمونه سازمان آب و برق خوزستان را ملاحظه کنید، خوزستان پرآب‌ترین استان کشور و درواقع پایگاه اصلی وزارت نیروست و درعین‌حال دارای دشتی پهناور و مستعد برای طرح‌های بزرگ کشاورزی است.

خوزستان همیشه استانی سیل‌خیز بوده و مهار سیلاب‌ها و احداث سد که نخستین آن‌ها سد دز با قدمت 53 سال است و احداث کشت و صنعت‌های بزرگ از گذشته‌های دور در دستور کار دولت‌ها بوده اما ایجاد شرکت‌های متعدد منطقه‌ای موجب گردید که در فصول کم آبی، استان‌ها به جان هم افتادند و نگاه‌ها به عوض آنکه ملی باشد منطقه‌ای گشت.

 سازمان آب و برق که چند استان را هماهنگ اداره می‌کرد به شرکت‌های منطقه‌ای تبدیل شد که هر شرکت فقط خود و جغرافیای خود را می‌دید.

پس از وزارت نیرو حضرت آقای زنگنه به نفت تشریف آوردند و متأسفانه همین تجربه را در وزارت نفت تکرار کردند چرا؟مگر نه اینکه عقلا گفته‌اند آزموده را آزمودن خطاست؟از پاره‌پاره کردن وزارت نیرو چه خیری عاید این ملت ،کشور و دولت شد که این تجربه باید در نفت تکرار شود و این چه نگاهی است، نگاه امنیتی؟ یا نگرانی از ناتوانی در اداره مجموعه عظیم و گسترده نفت؟

دو مجموعه نیرو  و نفت در خوزستان از چنان اهمیتی برخوردار بودند که هر کس می‌خواست بر مدارج بالای این دو مجموعه تخصصی در سطح ملی قرار بگیرد لامحاله باید خاستگاه او خوزستان باشد، گرچه استخدام‌ها ملی بود ولی هر کس از هر جای کشور می‌آمد و مدیرعامل آب و برق خوزستان یا مدیر مناطق نفت‌خیز جنوب می‌شد پس از مدتی به مرکز فراخوانده می‌شد و جایگاه رفیعی در وزارت کسب می‌کرد زیرا برای همه مسلم بود که هرکس در رأس یکی از این دو مجموعه تخصصی بزرگ در خوزستان قرار بگیرد و قادر به اداره آن باشد از توانایی لازم برای اداره مسئولیت‌های بزرگ‌تری در سطح ملی نیز برخوردار خواهد بود.

 آقای زنگنه در هر دو مجموعه با چنین نیروی تخصصی قوی  روبرو بود و خود را حریف چنین مجموعه‌ای نمی‌دید لذا چاره کار را در تجزیه تشخیص داد تا اولاً در رأس هر شرکت افرادی با قد و اندازه مدیریتی کوتاه‌تر از خود بگمارد تا بتواند بر آن‌ها مسلط شود و ثانیاً چنین مدیرانی با حداقل اختیارات راضی هستند و در مقابل وی گردن‌فرازی نمی‌کنند. کسی که در مناطق نفت‌خیز که استان‌های خوزستان، کهگلویه و بویراحمد، بوشهر و ایلام را در برمی‌گیرد واقع شود برای مدیریت بر چنین حوزه گسترده‌ای بدون شک اختیارات تمام طلب می‌کند و وزیر محترم مایل به اعطای چنین اختیاراتی نبود لذا مجموعه عظیم مناطق نفت‌خیز را نیز مانند وزارت نیرو به بیش از 10مجموعه کوچک تقسیم کرد و برای هر دهکده کوچک تشکیلاتی، کدخدایی منصوب کرد و لابد هر یک از این مدیران می‌دانستند که نباید پا را از محدوده  گلیم کوچک خود درازتر کنند!! نتیجه این کار در وزارت نفت نیز چیزی جز تعارض و تقابل و فرسایش نیروها و صرف هزینه‌های هنگفت حقوقی و ساختاری و ساختمانی نبود. اختیارات نیز در مرکز متمرکز و عوارض منفی آن نیز سهم مناطق گردید.

 
اما اصل ماجرا هنوز باقیست مصیبتی سنگین‌تر و دردناک‌تر! به موازات ایجاد این شرکت‌های مشکل‌ساز انحلال شرکت‌های پایدار و موفق در مجموعه نفت نیز در پرونده کاری این وزیر به چشم می‌خورد آن هم نه یک مورد بلکه موارد عدیده که هیچ توجیه عقلی و علمی ندارد. سازمان تعاون مصرف صنعت نفت که از لحاظ ساختار و تخصص و ایجاد رضایتمندی قوی‌ترین سازمان تعاونی و در سطح خاورمیانه بی‌نظیر بود علی‌رغم تصریح قانون اساسی بر بخش تعاون به عنوان یکی از رویکردهای انقلاب اسلامی توسط وزیر محترم نفت منحل گردید!

حال‌آنکه حتی اگر قادر به اداره آن نبود می‌توانست از طریق واردکردن آن در بورس و فروش سهام آن مشکل را حل کند. دومین مجموعه موفقی که قربانی سوء مدیریت جناب وزیر شد شرکت هواپیمایی نفت است، با بیش از 83سال قدمت و سابقه پروازی که این شرکت را به صندوق بازنشستگان نفت واگذار کردند نتیجه اینکه نخستین شرکت هواپیمایی کشورمان اکنون باید از دیگر شرکت‌های هواپیمایی عقب‌تر باشد و کهنگی هواپیماهایش موجب شود که کارکنان نفت جرئت و میل سوارشدن بر آن‌ها را نداشته باشند چرا باید چنین شود؟

  دانشکده نفت نیز از این تصمیمات مخرب بی‌نصیب نماند، اگر صنعت نفت ما در سطح بین‌المللی حرفی برای گفتن دارد به خاطر فارغ‌التحصیلان این دانشکده است اگر چرخ این صنعت در دوران دفاع مقدس از حرکت بازنایستاد به خاطر وجود این دانشکده بود.

 آیا کسی از وزیر محترم می‌پرسد که علت عدم جذب فارغ‌التحصیلان این دانشکده چیست؟ آیا این مقدمه انحلال این مرکز علمی معتبر و باسابقه نیست؟ دیگر اقدام تهی از تدبیر ایشان جفایی بود که بر منطقه نفتی آزادگان شد! منطقه نفتی آزادگان جزو میادین مشترک میان کشور ما و عراق است، در دوره پیشین وزارت آقای زنگنه توسعه این میادین به حدود سه میلیارد دلار نیاز داشت که به راحتی تأمین شد ولی به دلیل دعوای سیاسی میان وزیر و بعضی از نمایندگان و لجبازی جناب وزیر این اعتبار به مکان دیگری منتقل شد و نتیجه اینکه در این منطقه مشترک که باید در برداشت و استخراج تسریع به عمل می‌آمد  اقدامی صورت نگرفت و تعلل ما به نفع عراق تمام شد و جناب زنگنه در این دوره وزارتش باعجله قصد جبران مافات دارد و البته با هزینه‌ای چندین برابر و با توجه به فضای بجا مانده از تحریم!!

انتقال تأسیسات تهیه‌کننده مواد پایه شوینده‌ها تحت عنوان l.a.b از خوزستان به کرمانشاه  صرفاً به خاطر یک دعوای سیاسی باز از شاهکارهای این آقای وزیر است و آخرین دسته گل ایشان که البته تاکنون عملی نشده، خیز برداشتن برای خصوصی کردن سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت است که به اقرار اهل فن و عموم مردم در حال حاضر بهترین خدمات را ارائه می‌کند. شرح‌حال این وزیر محترم را می‌توان در این بیت خلاصه کرد:

 

گر ملک این است نه بس روزگار         زین ده ویران دهمت صد هزار

 

اگر بنا باشد این آقا همچنان به کار خود در وزارت نفت ادامه دهد باید در انتظار ویرانی‌های دیگری بود. دیگر دولت‌ها و ملت‌ها با وزرای پیر و کارکشته‌ای مثل آقایان زنگنه و نعمت زاده چه معامله‌ای می‌کنند؟ این وزرای جوان و فعال و پرانرژی و جسور دیروز اکنون که به پیران باتجربه اما خسته و فرسوده و پرخاشگر تبدیل‌شده‌اند را در کجا باید به کار گرفت؟ بهترین جایگاه برای حفظ حرمت و استفاده از تجارب ارزنده ایشان اتاق‌های مشاوره است. همان‌گونه که رزمندگان جسور، غیرتمند و انقلابی ما که در دوره جوانی رشادت‌ها آفریده‌اند در دوره میان‌سالی خود به مشاورانی تبدیل‌شده‌اند که نظرات آنان پشت همه مدعیان داخلی و خارجی در جای‌جای جهان را به  خاک رسانده به پایان این رنج‌نامه بد نیست این نکته را نیز اضافه کنم که متأسفانه این مدیران پیر در طی مهر و موم‌های طولانی مدیریت خود نیروهای کارآمدی را نیز تربیت نکرده‌اند تا اکنون با اطمینان خاطر جای خود را به آنان بسپارند.  حال‌آنکه پدر خانواده باید فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت کند که نگران فردای پس از خود نباشد . صنعت نفت ما با این تفکر کهنه که دائماً به فکر فروپاشی است قطعاً متضرر خواهد شد.

 والسلام
  امضاء: محفوظ
نظرات بینندگان
آخرین اخبار