این روزها که همه مخالفان روحانی با به کار گیری شیوه های ثواب و نا ثواب و به شدت در حال تخریب شخص روحانی رییس جمهور و دولت هستند،وضعیت ستاد وی در خوزستان به جایی رسیده است که حامیان روحانی به جای آنکه نگران تخریب چیان تا دندان مسلح بیرونی باشند، نگران این فضای آشوبناک! و عدم انسجام درونی آن شده اند.
با انتصاب دکتر کهرام به عنوان رییس ستاد استانی که فارغ از شخصیت علمی و برجسته ایشان، در یک فضای کبود و خارج از انتظارات اقوام و شاید! گروه های سیاسی انجام شد، امید می رفت که همه دلسوزان نظام و طرفداران راستین دکتر روحانی، همه اختلافات و مشکلات مترتب بر انتخاب رییس ستاد را کنار گذاشته و با ایشان همکاری کنند.
این مهم می توانست در سایه تدبیر ایشان و کمک افراد خبره و بزرگان اصلاحات و اعتدالیون به منصه ی ظهور برسد. متاسفانه بیانیه ها و اخبار و مصاحبه های منتشره در رسانه ها و فضای مجازی نشان می دهد که رضایت عمومی از این وضعیت و نحوه مدیریت ستاد در بدو امر، وجود ندارد و همگرایی لازم ایجاد نشده است. استعفای عبدالله کعبی ، از افراد خوشنام،منصف و شجاع در اصلاحات به دلیل اعتراض به نحوه مدیریت ستاد ، کناره گیری علی عماد قائم مقام ستاد 92 روحانی با آنهمه سرمایه اجتماعی و مقبولیت در میان اقوام و گروههای سیاسی، نادیده گرفتن اکثر زحمت کشان ستاد دوره قبل، انتصاب جهت دار و غیر مشارکتی روسای ستاد شهرستانها بدون مشورت با نخبگان آن دیار و مدیریت آمرانه مدیریا ستاد ،از جمله موارد مورد اعتراض هستند.
در این میان باید کهرام را هم کمی درک کرد!. کسی که سالها برای اصلاحات زحمت کشیده است در فضای ملتهبی ناشی از رجوع گروههای مختلف به تهران برای سهم خواهی ستاد استان و سرگردانی ستاد مرکزی، رییس ستاد خوزستان شد و در همان بدو امر به انتخاب خودش و یا لابی گری قدرت طلبان!، در دایره افرا اندکی قرار گرفت که این وضعیت را فراهم آوردند. وضعیتی که در ایجاد آن، شاید به جز عده معدودی از تند روهای منزوی! سالهای پیشین، کس دیگری سهم ندارد.
نگارنده اعتقاد دارد اگر این وضعیت نامیمون به همین ترتیب ادامه پیدا کند، اذهان عمومی دچار سرگردانی و تشویش شده و آرای روحانی در این استان به شدت ریزش خواهد کرد. لذا از آنجاییکه تغییر در ریاست ستاد در این برهه به دلایل متعدد، شاید چندان منطقی به نظر نمی رسد(که البته با ابلاغ تامل بر انگیز جدید کهرام در وزارت جهاد کشاورزی محتمل است )، راهکارهای برون رفت از این بحران به شرح زیر به رییس حاضر(یا هرکس دیگری که رییس شود) پیشنهاد می گردد:
1.در بدو امر در جای دیگری از خدمات افرادی که مورد اعتراض اکثریت گروهها می باشند استفاده نماید .
2. از همه گروهها و بزرگان آنها که معترض هستند به صورت مجزا دعوت کرده و حرف آنها را بشنود و ضمن احترام به نظرات انها،خواسته های منطقی و بحق ایشان را ارج بگذارد.
3. انتخاب اعضای ستاد و معاونت ها را با نظر مشورتی کلیه گروههای تاثیر گذار و بر اساس سوابق و توانمندی آنها در دستور کار قرار دهد .
4. روسای ستاد شهرستانها را در یک فضای کاملا دموکراتیک و با نظر سیاسیون و گروههای شهرستانها انتخاب نماید و از انتصاب مستقیم خودداری کند .
5. در صورت عدم همگرایی گروههای مخالف و یا مدعیان قومی حتی با انجام اقدامات صدر الاشاره ، تفکیک ستادها و تشکیل ستادهای چندگانه و مستقل بر اساس توپوگرافی منطقه و تقسیمات جمعیتی، ذیل تشکیلات ستاد اصلی می تواند راهگشا باشد .
به نحوی که شورای مرکزی ستاد اصلی را روسای این ستادها تشکیل دهند و ستاد مرکزی در سطح نهادی و نه اجرایی عمل کند. از طرف دیگر انتخاب روسای ستادهای چندگانه نیز توسط خودشان انجام شود و ستاد مرکزی به نظر و رای آنها احترام بگذارد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که ساختار ستادهای انتخاباتی یک ساختار کاملا ارگانیکی است و تفکرات صرفا مکانیکی در آن پاسخگو نخواهد بود . لذا رییس و اعضای ستاد مرکزی ضمن تشخیص و جهت گیری راهبردی موقعیت ها، صرفا در سطح نهادی عمل کرده و کلیه ستادها را با متانت و تدبیر هدایت نمایند .