
محمدصادق جنانصفت:
امروز صبح ۱۴ فروردین ۱۳۹۶ میلیونها نفر زن و مرد ایرانی پس از تعطیلات طولانی حدود ۱۵ روز بر سر کار خود بازگشتند. هزاران کارگر کارخانههای صنعتی، دهها هزار نفر از کارمندان صدها دستگاه و سازمان و شرکت دولتی، صدها هزار نفر از پیشهوران ایرانی که کارشان خرید و فروش انواع کالا در بازارهای کشور است پس از یک استراحت جانانه بر سر کارهای خود بازگشته و روز را به دید و بازدید از همکاران و دوستان سپری میکنند و البته فرصتی هم دارند درباره روز و روزگار و کسب و کار و معیشت خود صحبت کنند.
بازرگانان ایرانی لابد از نرخ ارز میپرسند، صنعتگران دنبال این هستند که سر در بیاورند آیا تعرفه واردات کالاها افزایش مییابد یا نه و کارمندان کارگران درباره اینکه آیا مزد و حقوق افزایش یافته آنها در سال ۱۳۹۶ مطابق با رشد قیمتها خواهد بود یا نه حرف میزنند. اما میلیونها نفر از ایرانیان که هیچ جایی برای کار کردن ندارند چه روز و روزگاری دارند؟
بدون تردید بیکاران ایرانی در روز ۱۴ فروردین ۱۳۹۶ مغمومتر از همیشه هستند و آرزو میکنند کاش آنها نیز جایی برای کار کردن داشتند و دیو پلید بیکاری را شکست داده بودند. نرخ بیکاری ایرانیان مطابق با آمار رسمی ۱۲.۴ درصد و نرخ بیکاری جوانان در کل کشور معادل (۱۵ تا ۲۹ سال) معادل ۲۵.۹ درصد و در شهرها ۲۸.۱ درصد است. نزدیک به ۳ میلیون نفر از ایرانیان به طور رسمی کاری برای انجام دادن ندارند. بیکاران ایرانی در روز ۱۴ فروردین امسال به چه میاندیشند؟
تحصیلکردگان ایرانی بیکار به ویژه آنهایی که برای گرفتن مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد حتی هزینه کرده و بار مالی آن بر دوش خانوادههایشان بوده است به امید اینکه در سال ۱۳۹۶ از این وضع ناراحتکننده خلاص شده و به جای اینکه چشم به دست و جیب و سخاوت داشته یا ناداشته پدران و مادران بدوزند دست در جیب خود کنند روز ۱۴ فروردین را شروع کردهاند.
بدون تردید شماری از بیکاران به روزنامهها و سایتهای مربوط به کار و استخدام مراجعه میکنند، گروهی دیگر به دوستانشان و به فامیل و همسایهها سفرش کار میدهند و امید دارند از تیررس نگاه غمانگیز پدر و مادر خلاص شوند. آیا امیدی وجود دارد که امسال برای بیکاران کاری ایجاد کرد؟
مشاور ارشد رییسجمهور در اقتصاد با صراحت گفت که حتی اگر در سال ۱۳۹۶ بتوانیم ۷۰۰ هزار شغل ایجاد کنیم باز هم ۵۰۰ هزار نفر از افراد جویای کار را نمیتوانیم استخدام کنیم. بدون تردید امروز و روزهای آینده اگر کاری برای کسب درآمد و گذران عمر با امید به آینده بهتر برای جوانان ایرانی پیدا نشود بر اندازه غم و غصه ایرانیان افزوده خواهد شد.
آیا میتوان به دل جوانان بیکار راهی پیدا کرد و غصه آنها را اندازه گرفت و امید و آرزوی غبار گرفتهشان را به روزهای چشماندازی روشن و خوش گره زد؟ چه نهادی، کدام سازمانی، چه افرادی باید راههای مسدود شده سرمایهگذاری در ایران را باز کنند و یا اینکه بر اندازه گرهها و کور نشدن آنها کمک نکنند؟ بیکاران ایرانی بدون تردید روز ۱۴ فروردین امسال و در روزی که میبینند دوستانشان به هر حال کاری دارند و درآمدی و امیدی، ناراحت و محزون خواهند بود.