امسال ، ده فروردين ٩٦ ، ابراهيم عامري ، فعال سياسي ِ اصلاح طلبِ عرب و دبير رياضي بازنشسته ، وارد هفتاد و يكمين سال زندگي خود مي شود .
عامري هنوز هم پر انرژي و پر انگيزه است . در سن و سال عامري ، كمتر فعال سياسي را درخوزستان و پا به پاي جوانان خواهيد يافت.
زندگي ، آنگونه كه پوپر مي گويد : سراسر حل مساله است. راه حل هاي درست و نادرست و سرانجام با " مهندسي تدريجي اجتماعي " و سعي و خطاها، راهي به حل درست و يا به بيان بهتر موجه تر ، عقلا ني تر و قانع كننده تر از هستي و هر مساله ريز و درشت زندگي ما انسان ها است.
مهندسي تدريجي نه تنها شامل جامعه ، كه شامل ِ گروه هاي اجتماعي و خودِ فرد و در مسيرِشدنِ دائمي انسان موضوعيت دارد.
زندگي ابراهيم عامري نيز ، آميزه اي از پاسخ هاي درست و نادرست بوده است
همه ما نيز ، همواره در معرض اشتباه بوده و هستيم. مهم شجاعت اخلاقي ، در پذيرفتن راه حل هاي درست مسايل است.
ابراهيم عامري را در ديار خويش بايد در زمره ي روشنفكري ِ ارگانيك تعريف نمود. روشنفكري در كنار مردم .
رخداد انقلاب اسلامي ، عامري را از مدرسه ، به مسوليت هاي اجرايي ، از جمله ، همكاري با هيات هاي واگذاري زمين و فرمانداري كشاند ، سپس كنارش زدند و خود نيز كناره گزيد .
دوم خرداد ، دگر بار، عامري را به ميدان جامعه و سياست كشاند . ساحتي گسترده گر و در ميانه ي ميدانِ جامعه و حكومت و عرب و عجم .
از تجربه جديد ِ وفاق ، با يار ديرين و نكته دان اش ،عبدالله سلامي ، تا افت و خيز سياسي - اجتماعي .
كاميابي و ناكامي وفاق ، و درك ديگري از فعاليت مدني غير جزيره اي ، در جامعه چند قومي خوزستان بايد ياد نمود.
تجربه وفاق و آفاق ، ابهام و تغيير در استراتري منطقه اي و بومي فعالان عرب را رقم زد. عامري در ابهام نماند و از اين مرحله عبور كرد . اگرچه - برخي كه از او آموخته بودند ، اكنون ، همچنان ، در قدم هاي اوليه مانده اند و سخنان گذشته را تكرار مي كنند.
ابراهيم عامري هنوز هم ميل دانستن و درك تجربه هاي نو و كاربردي و بومي كردن آنها را دارد. مساله اي در ميان سياسيون خوزستاني كمتر به چشم مي آيد.
عامري ، در كنار عبدالله سلامي ، تاثيرگذارترين شخصيت هاي عرب خوزستاني ، در ميان روشنفكران عرب خوزستاني اند.
عامري بي آنكه سوداي رهبري عرب هاي خوزستان را در سر داشته باشد ،( امري كه گه گاه ، رقابت بر سر آن مشهود است ) ، بعنوان مدافعي راستين ، در كنار مردم عرب ايستاده است.
گفتگو و تعامل و همكاري ، و درك و شناخت ديگر اقوام خوزي و رهايي از استراتژي جزيره اي عمل نمودن ، حاصل عمري تلاش و مجاهدت و درك نوين عامري است.
تقدم دموكراسي خواهي بر قوميت گرايي ، راه را براي تنفس مطالبات و حقوق قومي و حفظ هويت قومي نيز خواهد گشود .
اولويت قوميت و ناسيوناليسم ( چه از نوع ِ فارسي يا عربي و يا تركي يا ....) بر دموكراسي ، علاوه بر تفرق بيشتر اقوام ، راه بي بازگشت وانحطاط پله به پله ، از قوم ، تا قبيله و ايل ، و از ايل و قبيله تا بيت وخانه را مي گشايد.
طرح فارس هراسي و يا عرب هراسي ، دو لبه يك قيچي ، براي هدفي واحد ، يعني جدايي ميان قوميت هاست.
دو لبه قيجي كه در همكاري نانوشته و پنهان ، بدنبال جزيره اي كردن قوميت هاست .
سياست جذب اقوام ديگر و با همكاري ، در مقابل سياست دفعي و جزيره اي كردن اقوام ، نقشه راه واقع بينانه اي است كه عامري ، در اخرين مصاحبه اش ، برآن تاكيد ورزيد.
عامري در ساحتِ منطقه اي ، روشنفكريِ سنتي ، و
سياستمداري پوپوليسم و جزم انديش و دگماتيسم نيست. او همچون روشنفكري ارگانيك ، آنگونه كه گرامشي ترسيم مي كند فعاليت داشته است.
افرادي چون عامري و سلامي را در ميان فعالانِ عرب ، مي توان روشنفكراني ارگانيك ، آنگونه كه گرامشي تبين نموده است ناميد. فعالاني مردمي كه فاصله خود را ميان قدرت و حكومت و مردم همچنان به نفع مردم حفظ نموده اند.
روشنفكران ِ سنتي از نظر گرامشي ، روشنفكرِطبقه حاكم است. روشنفكري كه وظيفه اش حفظ منافع و هژموني طبقه حاكمه است.
روشنفكر ارگانيك ، از طبقه خود فاصله مي گيرد ،و به نوعي پادهژموني توليد مي كند ، و سعي در رساندن طبقه كارگر و توده ها ، به حقوق و منافع حقيقي شان دارد . اين دسته از روشنفكران بدليل حضور در ميان مردم ، جهان را آنگونه تحليل مي كنند كه هست و نه آنگونه كه نظام حاكم و سلطه از آنها مي خواهد.
روشنفكر ارگانيك با كار دائمي و مساله يابي و پاسخ يابي براي آن ، براي رهايي مردم و توده ها گام برمي دارد و حلقه ميانجي و واسطه ميان توده ها و روشنفكران است.
عامري سياست ورزي واقع بين است كه ملاحظه ي قدرت و مصلحت و تعامل ، شيوه اي متفاوت از فارس هراسي و يا عرب هراسي را پيش روي جوانان عرب نهاده است. او به همگرايي ، با حفظ هويتکیانوش راد:
ها مي انديشد.
شايد روزي همگان دريابند كه ، انسان بودن و انسان ماندن ، بالاتر و مهمتر از جنس و رنگ و زبان و نژاد و مليّت و قوميت و قبيله و ايل و طايفه و حتا ايدئولوژي است.
سياست ورزي عامري در خوزستان ، الگوي خوبي از تعامل با حاكميت و ساير اقوام ، ذيلِ مطالبات دموكراسي خواهي و عدالتخواهي است.
عامري و سلامي همزمان ، آماج حملات تند ِمحافظه كاران و اصول گرايان و همچنين تندروهاي افراطيِ قومي از دو جناح فارس و عرب هستند.
در روزگار قحطي پاكي ، عامري ، انساني پاك و معلمي دلسوز و روشنفكري متعهد مانده است.
محمد كيانوش راد
هفتم فروردين ١٣٩٦