
آراس: تبعیض یک رفتار و راهبرد ستم آلودی است که با تعالیم دینی و مبانی و رفتارهای انسان دوستانه و حقوق بشر سازگاری ندارد. که غالبا توسط فرد یا افرادویاگروههائی وبا اهداف وانگیزه های فردی وگروهی در جامعه بروز ورواج می یابد. این رفتار اغلب ریشه در اصل تزاحم اجتماعی ومحدودیتهای منافع دارد. بعبارتی، افرادی با حس مزاحمت دیگران وتصورتنگ شدن عرصه برای منافع خود، با بهانه تراشی های مختلف،از جمله مذهب، قوم هراسی کاذب، امنیت و..، مبادرت به اقدامات حذفی کرده ودر حق دیگران اجحاف وستم میکنند.
طبیعی است که این افراد اگر در راس قدرت ومسئولیت سازمانی قرار بگیرند در راستای ایجاد حاشیه امن برای بقای خویشتن در مسند قدرت ، مبادرت به جذب ویار گیری از جنس خود (نه بر مبنای شایسته سالاری) و هم چنین حذف دیگرانی که از آنها احساس خطر دارند، میکنند. واین اختصاص به خوزستان و عربها ندارد. راه مبارزه با تبعیض هم تنها در انسجام مردمی وبویژه خود داری از ارزان فروشی و خودداری ازوادادگی خواص است. وکمتر ارتباط به با نوع گفتمان وجریابات سیاسی دارد. وتفاوتهای جریانی سیاسی صرفا در وجود ویا سلب فضای باز سیاسی وامکان ویا عدم امکان فغان واعتراض به بی عدالتی ها است.که برای مثال دربرخی استانها از جمله نزدآذریها در زیر همین بیرق وهمین قانون وهمین دولت توانستند باتبعیض مبارزه کنند وبا جلب اعتماد حاکمیت ازحق وحقوق خودصیانت کنند.
تبعیض در استان ما ریشه در دولت اعتدال وشخص روحانی ندارد.بلکه ازقبل هم بوده و عمدتا ریشه درمدیران بی کفایت و فرصت طلبی دارد که در هر زمان با سوار بر محمل اختلاف وضعف و وادادگی خودی ها،اسب خود را تاخته اند. وحاصل آن اوضاع نا مناسب کنونی است که این سقف واحد استان در حال خراب شدن بر سر همه اقوام است. و متاسفانه اعتمادطرفین "یعنی مردم وحاکمیت” نسبت بهم سلب شده است. وراه درمان تبعیض هم قهر با انتخابات ویا انتقام گیری ازگفتمان اعتدال و اصلاح طلبی ورجوع به رفتارهای قجری قبلی نیست.
بلکه این عین بی تدبیری ومصداق فرصت سوزی خواهدبود. و هیچگاه با ترغیب وسفارش به عدم حضور در انتخابات، که حق مبرهن دخالت مستقیم مردم برای تغیر در سرنوشت خود است، ویا ترغیب به حضور خنثی در انتخابات "با رای اعتراضی سفید” نمی توان اعتماد سلب شده را بهبود بخشید و تبعیض را درمان کرد.!! زیراما در انتخابات دو راه بیشتر نداریم. ۱_ مشارکت و ۲_ عدم مشارکت!! که یقینا هیچ عقل سلیمی گزینه دوم را بعنوان راه حل سازنده برنمی گزیند.در مشارکت هم که امری بدیهی است، دو راهبرد بیشتر نیست :
۱_ حضور موثر
۲_حضور خنثی(رای سفید).
که باز هم راه دوم اصلا خردمندانه نیست.
حضور موثر در انتخابات هم قطعا بمفهوم انتخاب یکی از رویکردها وگفتمانهای شناخته شده درون نظام است.۱_ اصلاح طلبی، تحول گرا و۲_ محافظه کاری، ایستا. که بطور بدیهی وبر اساس سرشت آفرینشی انسان، ایستائی بهیچ وجه با خوی واخلاق تکاملی و تحول گرای وی، سازگاری ندارد. وفطرت وجودی به انسان اجازه برگزیدن گفتمان مغایر با سرشت تکاملی خود رانمی دهد. پس اولا؛ نباید گزینش گفتمان در انتخابات راضرورتا با موضوع راه ورسم درمان تبعیض یکی کرد. ثانیا؛ مبارزه با تبعیض بهیچ عنوان بمفهوم رجعت قجری فضای سیاسی کشور به قبل از سال ۹۲نیست.
برای مثال اگر انتخاب من گفتمان اصلاح وتغیر است. لزوما بمفهوم تعطیلی مطالبه گری برای رفع تبعیض ومبارزه با بی کفایتی ها وستم در حق مردم نیست.بلکه آنرا فرصتی برای جلب اعتماد قدرت وحاکمیت برای مبارزه قانونی وآشتی جویانه تابرقراری اعتدال وتوازن می پندارم وهرگزدر این راه معامله ومسامحه نخواهم داشت.واین خواسته ام را حتی از منتخبم مطالبه خواهم کرد.
وبرعلیه رفتار مغایر با عدالت وتوازن حقوق اقوام، قیام میکنم. اما این اصلا حجتی برای انتخاب گفتمان مغایر با سرشت آفرینش آزاد بشری، که به تجربه حتی این فرصت مبارزه را از من سلب میکند نیست. پس نباید از چاله به چاه افتاد. اکنون ودر آستانه انتخابات مشاهده میشود که اتاق فکر ضد اصلاح واعتدال تحرک ملموس وزاید الوصفی را آغاز نموده که نمونه عریان آنرا در کارکرد این روزهای اخیرصدا وسیما ومنابر وتکایای برخی افراد به بهانه های مختلف وبقصد سیاه نمائی دولت ورجعت دادن کشور به شرایط سخت دوران قبل از انتخابات سال ۹۲ می بینیم.
امروز خیلی ها یک شبه نگران مرغ وتخم مرغ مردم شده اند. امروزچهره های عجیبی دلسوز ریزگردها ومعضلات چنین ساله مردم واستان شده اند ودر شبکه های سراسری رخ نمائی میکنند وحتی بی سابقه دست به دامان مداحان ومرثیه خوانان شده تا بدینوسیله بتوان نقاط قوت وبدیهی دولت را با جسارت تمام به بوته نقد می کشند واشک تمساح می ریزند. ودر واقع به عقل مردم می خندند. ودولت هم نجابت بخرج میدهد وبا احترام وعنایت به هدایتهای داهیانه رهبری، پرده دری نمی کند. البته ما انتظار تغیر استراتژی وراهبرد تخریبی طرفهای مقابل رانداریم. اما نگرانی ما از ساده اندیشی برخی دوستانی است که صادقانه اما ناخواسته دلسوزیهای آنها هم جهت با جهت دهیهای هدفمند غیر شده است. لذاضمن عدم دعوت این دوستان صادق ما به فراموشی مبارزه باتبعیض ویاعدم نقد بی کفایتی های برخی مدیران ویژه خوار،اما ضروربست تا حساب خود را جدا کرد وبا بصیرت تمام هر چیزی رادر زمان وحد خود پیگیری ومطالبه گری کرد.
عباس حیصمی