يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۳ | Sunday , 08 June 2025
کد خبر: ۱۷۳۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۶ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۵

لزوم تغییر نگرش به بحران زیست محیطی خوزستان/ نوشتاری از عادل طیبی

اجازه می‌خواهم به‌جای ارایه آمار و راهکارهایی که بعضا همه شنیده‌اید یا نتایجی که کارگروه رفع بحران برای کاستن معلول‌ها به‌کار برده و طی 13 سال گذشته راه به جایی نبرده به لزوم تغییر نگرش به این بحران و توجه به آن به عنوان مساله‌ای اجتماعی و نیازمند گفتگو در عرصه عمومی و با ذینفعان بپردازم.

این متن برای نشست مشترک سازمان‌های مردم نهاد، دانشگاه ، رسانه و دولت که در خصوص ریزگردها برگزار گردید آماده شد و متاسفانه زمانی به سمن‌های اجتماعی اختصاص داده نشد. 

هرچند به صورت خصوصی فایل ارایه این متن برای استاندار محترم ارسال شد اما ادامه انتقادات بدون توجهه به عوامل بوجود آورنده معضل زیست محیطی خوزستان و لزوم توجه به نگرش اجتماعی به این مقوله باعث شد این متن را به صورت عمومی منتشر نمایم.

بنا بود تا به ابعاد مختلف یک فاجعه به معنی واقعی آن بنگریم. بحران بزرگ زیست‌محیطی در خوزستان اما بسیار به معلول ها پرداخته شد. نگاه مهندسی به این بحران در افکار عمومی و بسیاری از تصمیم‌گیران مشهود بود. علت هایی مانند انتقال آب از سرشاخه های کارون به عنوان علت العلل نگریسته شد (قصدم ارزیابی این علت  یا تقلیل اثرات زیست‌محیطی اش نیست) اما دقیقا اینجا نقطه‌ای است که به خطا می‌رویم.

اجازه می‌خواهم به‌جای ارایه آمار و راهکارهایی که بعضا همه شنیده‌اید یا نتایجی که کارگروه رفع بحران برای کاستن معلول‌ها به‌کار برده و طی 13 سال گذشته راه به جایی نبرده  به لزوم تغییر نگرش به این بحران و توجه به آن به عنوان مساله‌ای اجتماعی و نیازمند گفتگو در عرصه عمومی و  با ذینفعان بپردازم.

اولین مساله در بحران زیست محیطی موجود، ساختار اقتصاد ماست که صرفاً به بهره‌برداری از منابع طبیعی –دربهترین صورت؛ تبدیل آن به محصولات فرآوری شده از منابع طبیعی توسط صنایع مخرب محیط زیست و یا با تکنولوژی بسیار قدیمی و کم بازده- مبدل شده . 

ما بهره‌برداری از طبیعت را به عنوان ابزاری برای توسعه برمی‌شماریم و همه‌ی برنامه‌ریزی‌های کشور ما از اولین برنامه در سال 1327 تاکنون نگرشی عمران‌محور به توسعه داشته‌اند. نگاهی مهندسی، کمی و... و بدون توجه به کیفیت‌ها.

در نظام برنامه‌ریزی ما و نگرشمان به توسعه تنها چیزهایی وجود دارد که بتوان آن ها را با اعداد سنجید و در جداول برنامه‌ریزی جای داد اما نقطه مغفول در این سیستم توجه به فرهنگ (به معنی بسیط آن )- که شامل سرمایه انسانی، خلاقیت، تاریخ، میراث فرهنگی ملموس و ناملموس ،تولید سرمایه از راه دانش و...- است و نه بهره‌برداری صرف از طبیعت.

شما اگر برنامه‌های امروز در کشور را بررسی کنید خروجی‌اش صرفا مصنوعاتی مانند پل، ساختمان‌ها و جادها و... ست.یعنی صرفا ساخت‌ و ساز و عمران مهم است و تخریب محیط‌ زیست به منظور دستیابی به آن اهداف از اهمیت بسیار کمتری برخوردار است.

در این گفتمان برنامه‌ریزی، غالبا کلماتی چون سرزمین پهناور ایران، خوزستان زرخیز، پرآب‌ترین رود ایران و ... را بسیار شنیده‌ایم و آمارهای توجیهی برای حرف‌های برنامه‌ریزان را بارها شنیده‌ایم، امروز باید این نگرش به برنامه‌ریزی را خاتمه داد و دانش‌های نوین و میان بخشی در برنامه‌ریزی را وارد زبان برنامه‌ریزی کرد که در آن نگرشی که انسانِ توانمند و خلاق که می‌تواند زیربنای توسعه پایدار و همه‌جانبه باشد در راس باشد و نه اهداف کمی پیشرفت.

 امروز باید نگاه ابزاری به خوزستان به‌عنوان کالا و مردمان خوزستان به عنوان نیروی کار را تغییر داد.

بحران امروز ما از اتکای بیش از حد به گفتمان سود و بهره‌برداری بیشتر از منابعِ موجود بوجود آمده؛ به بیانی دیگر اتکای بیش از حد به طبیعت و استثمار آن!

راه‌حل بحران زیست محیطی، توجه به جنبه‌های دیگری از اقتصاد است که با تقویت اجتماع و توانمندسازی و پرورش افراد رقم می‌خورد. انسانی که علاوه بر آنکه منشا تولید حقیقی سرمایه است بلکه با فرهنگ مطالبه‌گری پرورش یافته و با آن عجین شده باشد و فریادرس نسل‌های آتی‌مان باشد تا شاید حداقلی از منابع حیات که نزد ما امانت است، به دست آن‌ها برسد.

دومین مساله؛ در بحران زیست محیطی فعلی خوزستان، حرکت آن به سوی گسترش بحران و نمایان شدن ناپایداری توسعه در استان است که  خروجی‌ جز بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی در پی نخواهد داشت.

این بحران که فرآیندی تدریجی بوده، ناشی از تصمیم‌گیری درخصوص مسایل اقتصادی و زیست محیطی در سلسله مراتب‌های بروکراتیک و تحت تاثیر فرآیندهای سیاسی و رسانه‌ای است که در کتارهم گفتمان را به‌گونه‌ای شکل داده‌اند که مساله زیست‌محیطی را از دستور کار خارج کرده و اقدامات مخرب محیط زیست را که در نگاه کلان مخرب منافع ملی است را به‌گونه‌ای جلوه دهند که بخش وسیعی از ما این اقدامات را در راستای منافع ملی و حتی منافع فردی‌مان ببینیم.

ایجاد دوگانه‌هایی که توسعه را مقابل محیط زیست قرار می‌دهد، عملا راه را برای دیگر گزاره‌های ممکن و تجربه شده در دانش برنامه‌ریزی و اقتصاد و توسعه در جهان وجود دارد، بسته است.

در این میان نقش‌آفرینیِ سیاست‌های محلی و بخشی‌نگر بر سیستم تخصیص منابع کشور نیز بر وسعت این بحران دامن زده و عملا در سدسازی‌ها، جانمایی صنایع، بهره‌برداری از منابع؛ بدون توجه به ارزش اقتصادی یا  ارزیابی دقیق از پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی و یا اقتصادی انجام می‌شوند . 

در چالش‌های بین‌المللی که بحران‌هایی بدخیم را در دل خود به همراه دارد گفتمان دیپلماسی و گفتگو برای کسب حداکثر منافع طرفین و رفع مناقشه حاکم است. اتفاقی که ما نیز به آن نیازمندیم برقراری امکان گفتگو با ذینفعان است .

همانطور که گفتیم بحران مزمن و بدخیم خوزستان ناشی از تصمیم‌گیری‌های تکنوکرات‌ها تحت تاثیر سیاستمداران، افراد موثر محلی و... پشت درهای بسته است و حتی طرح‌های انتقال آب با برچسب‌هایی چون محرمانه و... در دستور کار قرار می‌گیرد.

این تصمیم‌ها  بدون اطلاع ذینفعان، مشارکت و گفتگو با ایشان در فرآیندی غیردموکراتیک شکل گرفته که بر توجیه‌های اقتصادی، ارزیابی‌های زیست‌محیطی سفارشی -که بیشتر شبیه داده‌سازی‌ برای به کرسی نشاندن تصمیمات کارفرمای تکنوکرات استوار است- استوار است و تاثیرات واقعی زیست‌محیطی و اجتماعی، همیشه مغفول مانده و بر مبنای سیستم موجود و بدون نظارت نهادهای مستقل و یا طرح و انتشارشان در عرصه عمومی و گفتگو با ذینفعان امید به تغییر در تصمیم‌سازی‌ها نیست.

 البته این را باید گفت که  در شیوه تصمیم‌گیری فعلی حتی متخصصان مخالف با گفتمان غالب تصمیم‌گیر فعلی  از فرایند انجام کار حذف می‌شوند چه برسد تغییر روش و گفتگو با ذینفعان که به نظر بازنگری اساسی در  شیوع کنونی بیاید.

در مساله آب، ترویج سدسازی  و انتقال آب به عنوان تکنولوژی برتر و راهکار رفع مشکل کم آبی در کشور و همچنین برجسته ساختن آن بعنوان نماد توسعه علمی - مهندسی کشور و یا حتی قدرت ملی ناشی از همین نگرش بروکراتیک و تکنوکراتیک به تصمیم‌سازی‌هاست که در پشت درهای بسته و بدون گفتگو با ذینفعان انجام شده و یکی خروجی‌هایش بحران زیست محیطی فعلی خوزستان است.

شاید باید در اینجا بپرسیم حال که در بسیاری از موارد تخصصی دادگاه‌های ویژه‌ای وجود دارد، چرا در حوزه‌های زیست محیطی این دادگاه‌ها شکل نگرفته تا به عنوان نهادی مستقل و خارج از مجموعه بروکراتیک دولت اقدام به دادستانی از حق عمومی گردد؟

در پایان نیز پیشنهادات زیر جهت ارایه به نشست تدوین شده است:
1.توجه به توانمندسازی شهروندان و فرهنگ‌سازی در زمینه مطالبه‌گری و رساندن صدای خودشان به مسئولین
2. تشکیل کارگروه پیگیری مطالبات شهروندان و نظارت این کارگروه بر فرآیندهای اجرایی در زمینه رفع مشکلات 
3. گفتگوی تصمیم‌گیران در حوزه‌های مرتبط با مسایل زیست محیطی با شهروندان و تاثیرگذاری نظر شهروندان بر این تصمیمات و تشکیل کمیته ناظر و مستقل برای نظارت بر ارزیابی‌های زیست‌محیطی و اجتماعی و... و انتشار عمومی این ارزیابی‌ها
4. توجه به تغییر اولویت‌های اقتصادی کشور از اقتصاد بهره‌داری به اقتصادی فرهنگ محور و فناورانه
5. زمینه‌سازی برای مشارکت سمن‌ها، نخبگان و متخصصان و دانشگاهیان استان (از رشته‌های متفاوت) در مسایل پژوهشی و کارشناسی های مرتبط با حوزه اقتصاد و محیط زیست  و رفع بحران های موجود.
6. زمینه‌سازی برای مشارکت شهروندان در فعالیت‌ها و اقدامات زیست‌محیطی و طرح های اجرایی

پ.ن: بیشتر مباحث علمی طرح شده در این یادداشت برگرفته از سخنرانی‌های اساتید مختلف در زمینه محیط زیست بوده و کسانی که علاقمند به دریافت فایل صوتی آن سخنرانی‌ها هستند، از طریق ایمیل به اینجانب اعلام کنند.

عادل طیبی
مدیرعامل سازمان مردم نهاد خانه گفتگو و کارشناس ارشد جامعه‌شناسی از دانشگاه شهیدچمران 
نظرات بینندگان
آخرین اخبار