
بعيد است انسان منصفي پيدا شود كه منكر نقش خوزستان در توسعه ايران در يك صد سال گذشته باشد. از حفر اولين چاه نفت در مسجدسليمان در يك قرن و اندي پيش تاكنون، خوزستان بمثابه گاو شيردهي براي ايران بوده است. نفت خوزستان هم اكنون نيز بيش از ٨٠ درصد نفت توليدي روزانه كشور را تشكيل مي دهد. بدليل تك محصولي بودن درآمد كشور و وابستگي غير قابل انكار آن به نفت، يگانه مادر تغذيه كننده، رشد دهنده و نگهدارنده اين كشور پهناور، بزرگ تاريخي و تاريخ ساز از نظر اقتصادي خوزستانبوده است. وابستگي تام و تمام كشور به نفت و خوزستان به عنوان انبار نفتي ايران موجب شد تا اين استان زرخيز و منشاء حيات اقتصادي ايران در هميشه تاريخ، مورد طمع دشمنان بوده و حمله ددمنشانه دشمن بعثي و دفاع جانانه ملت شريف ايران و مردم قهرمان خوزستان در ٨ سال دفاع مقدس را نيز بايد در همين راستا تفسير و تعبير كرد. خوزستان كه از نظر رشد و توسعه در آغاز جنگ جزو دو سه استان اول صنعتي كشور بود، در طول ٨ سال جنگ تحميلي خسارات جبران ناپذيري ديد و پس از پايان جنگ نيز هيچگاه اين خسارات ويژه ديده نشد و جبران نگرديد. حق اين بود كه پس از پايان جنگ، اين خرابي ها جبران مي شد، ليكن بي توجهي مسؤلان و بويژه مسؤلان خوزستان از زمان خاتمه جنگ تاكنون نه تنها اين خسارت ها و عقب ماندگي ها را جبران نكرد بلكه وضع از آنچه بود، بدتر هم شد. ناامني و توسعه نيافتگي همه جانبه از يك طرف و بي توجهي مسؤلان از طرف ديگر سرمايه گذاران خوزستاني را از خوزستان فراري داد و آن ها ترجيح دادند در ساير نقاط ايران و حتي خارج از ايران سرمايه گذاري كنند و بدنبال چنين وضعيتي مهاجرت خوزستاني ها به اصفهان، تهران، كرج و ديگر شهرهاي ايران، از خوزستان استاني مهاجر فرست ساخت. سدسازي و ساخت پتروشيمي، توسعه كشت و صنعت نيشكر و غيره نقشي بهتر از توليد نفت براي خوزستان ايفا نكرد. يعني ساخت سد در بهترين نقاط خوزستان بمنظور توليد برق همانا و به زير آب رفتن زمين ها و كوچ اجباري ساكنان مناطق زير آب رفته و حاشيه نشيني و بيكاري و دربه دري آنان همانا بدون اينكه خسارات وارد بر آنان جبران شود. كشت و صنعت هاي نيشكر نيز همانند سدسازي براي مردم خوزستان نقش مخرب مشابهي داشت. درآمد و اشتغال چنين فعاليت هايي بيش از انكه نصيب خوزستاني ها شود، به مردم ساير استان ها تعلق گرفت و حتي خوزستاني ها از مديريت بر اين سازمان ها و اشتغال در اين فعاليت ها سهم قابل توجهي نبردند وچنين شد كه امروز بحران ناشي از بيكاري در خوزستان بيداد مي كند. انتقال آب خوزستان از سرشاخه هاي كارون به ساير استان ها كه با روش هاي علمي آبخيزداري و حفاظت از آب و خاك مي توانست جبران شود نيز، مورد بي توجهي و غفلت مسؤلان قرار گرفت و جبران نشد. باقي مانده آب كارون و ساير رودخانه هاي ورودي به جلگه خوزستان نيز با سوء مديريت به فاضلاب تبديل شد. سد سازي بي حساب و كتاب و توليد برق براي كشور فاجعه هاي زيست محيطي ديگري به خوزستان تحميل كرد كه فاجعه خانمان برانداز سد گتوند از آن جمله است. ثروت خوزستان از توليد برق نيز از خوزستان به شكل هاي گوناگون خارج شد. حتي درآمد ناشي از ماليات در بانك هاي خوزستان نگهداري نشد. با بي تدبيري تمام و كمال و دور از منطق و عقلانيت، هزاران هكتار از زمين هاي هورالعظيم به بهانه استخراج نفت خشكانده شد.
تالاب ها همانند تالاب شادگان نيز يكي بعد از ديگري خشك شدند. منشاء... خارجي ريزگردها نيز به منشاء داخلي افزوده شد تا چرخه فاجعه پديده ريزگردها براي نابودي تدريجي خوزستان و تبديل آن به "سرزمين سوخته" و مردم خوزستان به "نسل سوخته" تكميل شود. كارخانه هاي ريز و درشت چه بدليل پديده ريزگردها و چه بدلايل ديگري تعطيل و يا نيمه تعطيل شدند كه اين امر بر مصيبت بيكاري جوانان تحصيلكرده نيز افزود. با ظهور و بروز مصايب و مشكلات زيست محيطي همانند پديده ويرانگر ريزگردها هر روز عده بيشتري از خوزستاني ها كه توان مالي داشته و دارند از خوزستان مهاجرت مي كنند. پيش بيني بنده اين بوده و هست كه اگر فكر عاجلي نشود، در ٢٠ سال آينده خوزستان به "منطقه اي سوخته" تبديل خواهد شد. خوزستان، اين قلب تپنده ايران، امروزه وضعيت خاصي پيدا كرده است و نيازمند توجه ويژه اي است. تا دير نشده است، مسؤلان بايد خوزستان را خيلي سريع دريابند. مردم خوزستان مردم نجيبي هستند. انتظارات آن ها از مسؤلان، انتظارات حداقلي و به حقي است. مردم خوزستان حق دارند آبرومندانه زندگي كنند. جوانان خوزستان حق دارند همانند جوانان اصفهان، آذربايجان، تبريز و ساير نقاط ايران شغل داشته باشند. خواسته مردم خوزستان، خواسته اضافي و فوق طاقت و توان مسؤلان كشور و استان نيست . دولت روحاني گرچه وارث چنين وضعيتي اسفناك و نابه هنجار تاريخي است ليكن شايسته نيست نسبت به اين خواسته هاي به حق بي توجهي كند. اينجانب و دوتن ديگر از اساتيد خوزستاني بيش از يك سال پيش به رياست جمهور نامه نوشتيم و ضمن پيش بيني چنين وضعيتي هم هشدار داديم و هم راه حل ارايه داديم اما متاسفانه توجهي نشد. اگر اين بي توجهي ادامه يابد، ممكن است تامين هزينه هاي امروز براي كنترل اين فاجعه در سال هاي آينده غير قابل امكان و حتي جبران ناپذير گردد.
بنظرم مسؤلان محترم استان خوزستان بايد اين دغدغه هاي به حق را در اولين زمان ممكن با استدلال و به صورت منطقي به گوش مسؤلان عالي رتبه كشوري برسانند. اما مردم عزيز و شريف و نجيب خوزستان كه انصافا" تاكنون سختي هاي زندگي و فجايع زيست محيطي را تحمل كردند و دم بر نياوردند و امروز اين مشكلات امان آن ها را بريده است و زندگي را برايشان غيرقابل تحمل كرده است، مي توانند با رعايت قانون و بدون اينكه بهانه اي بدست بدخواهان بدهند، از طريق نمايندگان خود در مجلس شوراي اسلامي پيگير خواسته ها و مطالبات به حق خود باشند. اميدوارم در روزهاي آينده شاهد توجه جدي دولت به خوزستان و خواسته هاي به حق مردم نجيب و شريف آن باشيم، انشا.....
برات قباديان
استاد دانشگاه تربيت مدرس
تهران -٢٧ بهمن ماه ١٣٩٥