
آراس: انتخابات سال۹۲ انتخابات مهمي براي اصلاحطلبان بود. آنها در پي اجماع بر حسن روحاني توانستند با مديريت و تدبير آيت ا...هاشمي نتيجه انتخابات را در لحظات آخر به نفع خود تغيير دهند.
از آن روز به بعد اصلاحطلبان مدام از دستاوردهاي دولت روحاني حمايت کردند. روحاني تنها گزينه اين جريان شناخته شده سياسي در انتخابات۹۲ است. البته بررسي چرايي حمايت اصلاحطلبان از روحاني در طول اين سالها مکررا صورت گرفته است. دستاوردهاي دولت وي با توجه به شرايط حاد بينالمللي ايران و وضعيت نگران کننده اقتصادي مطلوب تلقي ميشود. اتفاقا يکي از معيارهاي حمايت اصلاحطلبان از روحاني همين دستاوردهاي اقتصادي وي بعد از توافق هستهاي و اجرايي شدن برجام است.
البته نقدهايي به شخص روحاني در تصميمگيريهايش وجود دارد. دولت به خوبي توانسته فضاي سياسي نسبتا مطلوبي را به وجود آورد، اما سوال اين است که آيا در فضاي سياسي فعلي که بهبود يافته، انديشه اصلاحطلبي قابليت رشد دارد، يا اينکه تفکر اصلاحطلبي درفضاي اعتدالي دچار رکود شده است؟
براي بررسي علل حمايت اصلاحطلبان از دولت روحاني و حمايت مجدد از کانديداتوري وي درانتخابات سال آينده «آرمان» با محمد کيانوش راد، فعال سياسي اصلاحطلب، به گفتوگو پرداخته است.
چند ماه بيشتر تا انتخابات رياست جمهوري نمانده است، علت اينکه اصلاحطلبان تاکيد زيادي بر حمايت مجدد از شخصيتي دارند که از جناح راست برخاسته چيست؟
اصلاحطلبان تحليل خاصي از فضاي سياسي کشور دارند، اين تحليل مبتني برنگاه اصلاحطلبانه و با تکيه بر تجربيات دو دهه اخير در جامعه ايران و با توجه به محدوديتهايي است که امروز شاهد آن هستيم، آنها با اين نگاه دست به انتخاب آقاي روحاني زدند. بدون ترديد اگر شرايط جامعه ايران يک شرايط کاملا متعادلي ميبود و امکان فعاليت انتخاباتي به صورتي که قانون اساسي تعيين نموده وجود داشت، قاعدتا اصلاحطلبان درشرايط متفاوت تصميمات متفاوتي ميگرفتند. اما درشرايط فعلي به اعتقاد اکثريت اصلاحطلبان آقايروحاني توانسته است حتي بيش از آنچه انتظار ميرفت در حوزههاي سياسي اجتماعي موثر باشد. اقدامات آقاي روحاني در جهت کاهش تنش در سطح بينالمللي خصوصا حل پرونده هستهاي نکته مثبت و قابل توجهي است که ميتواند آثار مثبتي در آينده داشته باشد. بايد توجه داشت عوامفريبيهاي جناح تندروي اصولگرا نميتواند موفق باشد. اصولگرايان تندرو مدام تبليغ ميکنند که به صرف توافقنامه برجام همه چيز بايد حل شود و اقتصاد کشور به فوريت به رشد و تعالي برسد. آنها با روشهاي تبليغاتي مختلف سعي درتخريب دولت روحاني دارند. به هر حال در مجموع دولت از نظر اصلاح جهتگيريها و بهبود روندهاي تصميم گيري واجرايي توانسته نمره قابل قبولي به دست آورد که البته نياز به تبيين و تشريح اقدامات دولت براي تودههاي مردم وجود دارد و دولت بايد در اين جهت گامهاي مشخصي را در جهت بهبود اصلاح رساني خود بردارد. دولت آقاي روحاني توانست اجماع عليه ايران را با حل مسالمت آميز پرونده هستهاي به انجام برساند، به شيوهاي که بيشترين مخالفتها را صهيونيستها و برخي رقباي منطقهاي و امروز ترامپ عليه دولت اعمال ميکنند و شگفت آنکه برخي از تندروهاي داخل امروز هم صدا با ترامپ وصهيونيستها خواهان خارج شدن از برجام هستند. اگر برجام به انجام نميرسيد دولت در دادن حقوق کارکنان خود دچار مشکل ميشد. کساني در داخل حاضر به حذف روحاني حتي به قيمت نابودي منافع ملي ايران هستند. مردم بايد هوشيار باشند و فريب تبليغات تخريبي مخالفان دولت و کانديداهاي بدلي مقابل دولت را نخورند.
روحاني تا چه اندزه توانسته فضاي سياسي را براي رشد انديشه اصلاحطلبي بهبود بخشد؟
به اعتقاد من آقاي روحاني تا حد قابل قبولي ميدان را براي حضور مطبوعات با ديدگاههاي مختلف وبحث در دانشگاهها فراهم کرده است. بايد توجه داشت که رئيسجمهور حوزه اختيار مشخصي در قانون اساسي دارد و نميتوان همه مسائل را از رياست جمهور مطالبه نمود. برخي مسائل مستقيما بر عهده ساير قواست. ساير قوا با عملکرد خود ميتوانند بعضا در برخي از مواقع مانعي براي تحقق ديدگاههاي دولت به وجود بياورند. به هر حال نبايد انتظار برخي اقدامات که از چهارچوب اختيارات دولت خارج است را از دولت داشت. به نظر ميآيد در ماههاي آينده بخشهايي از نيروهاي اجتماعي با انگيزههاي اصولگرايانه اما با تابلوي اصلاحطلبانه به ميدان تبليغاتي وارد شوند و برخي از مطالبات را از آقاي روحاني به صورت جدي مطرح نمايند. درحالي که آنها ميدانند آقاي روحاني نميتواند پاسخگوي همه دستگاههاي ديگر باشد. البته انتظار طبيعي آن است که آقاي روحاني مواضع خود را به عنوان رئيس دولت به صورت شفاف مطرح نمايد که تاکنون نيز در اين جهت رئيسجمهور اقدامات قابل قبولي را از خود نشان داده است.
حدود صد روز تا انتخابات رياستجمهوري و پايان دولت اول روحاني زمان باقي است. اصلاحطلبان همواره از اين دولت حمايت کرده اند. چه نقدي به عملکرد اين دولت وجود دارد؟
به صورت کاملا مشخص هنگامي که ميخواهيم شخص يا جرياني را نقد کنيم، بايد به سه موضوع مسئوليتها، اختيارات و وظايف توجه کنيم. بايد بررسي کرد که آقاي روحاني چه وظايفي داشته که انجام داده يا نداده؟ چه اختياراتي داشته است و آيا توانسته از اختيارات خود استفاده کند؟ وهمچنين مسئوليتهاي مشخص او کدام است؟ به اعتقاد من آقاي روحاني با توجه اختيارات خود، تا حد زيادي توانسته به امور بپردازد، اما رئيسجمهور در بخش تجميع ضعيف عمل نموده است. آقاي روحاني به رغم تذکرات مختلف اقدام ملموسي درحوزه اطلاع رساني نداشته است. دولت آقاي روحاني و بسياري از دولتها درجهان سوم با مسالهاي به نام پوپوليسم مواجه هستند. دولت براي حل بلندمدت مشکلات نيازمند برنامهريزي ميان بخشهايي از جامعه است. از سوي ديگر الزامات تبليغاتي، موجب ميشود دولت از اقدامات خود دست بردارد. به عنوان نمونه روشن ميتوان به تداوم پرداخت يارانهها اشاره کرد. درحالي که سياست پرداخت يارانه سياستي کاملا اشتباه بود که توسط دولت احمدي نژاد اجرايي شد. اين دولت اگر بخواهد يارانهها را کاملا حذف کند، به اقدامي کاملا درست و کارشناسي متوسل شده اما در اين مسير با مشکل مخالفت بخشهاي پايين جامعه از نظر اقتصادي مواجه خواهد شد و در صورت تداوم منابع اجراي پرداخت يارانه با مشکل منافع گوناگون روبهرو خواهد بود. به هر حال کار براي دولت مشکل است، اما در قضاوت در مورد مسئولان مختلف ميبايست به صورت معدلي برخورد نمود. تصور من آن است که معدل آقاي روحاني، معدلي قابل قبول است.
برخي بر اين عقيده هستند فضاي سياسي فعلي موجب شده انديشه اعتدالي تا حدود زيادي بر گسترش انديشه اصلاحطلبي فائق آيد. اين تحليل تا چه اندازه تحليل جامعي است؟
نکتهاي که بايد به آن دقت نمود اين است که آقاي روحاني محصول تصميمگيريهاي اصلاحطلبانه بوده، در حقيقت تفکر اصلاحطلبانهاي که رئيس دولت اصلاحات به دنبال آن است، توجه به واقعيتها براي دست يافتن به آرمانهاست يا به تعبير ديگر بايد به دنبال پياده کردن آرمانها در زمين واقعيتها بود.اصلاحطلبان به دنبال آرمانهاي خود بوده و هستند، اما پيگيري و اقدام اصلاحطلبانه نه از موضعي تنزهطلبانه و بر برج عاج نشستن و نه از موضع سازشکاري و کوتاه آمدن، نسبت به مسئوليتهاي اجتماعي صورت ميگيرد. اساس حرکت اصلاحطلبانه مبتني برحرکت واقعبينانه است و در اين چهارچوب است که آقاي روحاني کانديداي مورد حمايت اصلاحطلبان شد. اگر اصلاحطلبان از آقاي روحاني حمايت نميکردند، آيا صرف حمايت حزبي مانند حزب اعتدال و توسعه يا بخش اندکي که به دنبال حمايت از آقاي روحاني در ابتداي دولت وي بودند، امکان موقعيت فعلي روحاني وجود داشت؟ پاسخ کاملا روشن است. اگر حمايت اصلاحطلبان نبود امکان موفقيت روحاني منتفي بود. پس رياست حمهوري آقاي روحاني محصول اتفاق نظر و برنامه اصلاحطلبان است، اما اين به معني آن نيست که اصلاحطلبان تمام برنامههاي خود را در آرمانهاي روحاني ببينند يا آقاي روحاني هدف خود را مبتني بر خواست اصلاحطلبان بداند. در هر حال بهترين شخصيتي که ميتوانست حرکت بر مدار قانون و حرکت بر مدار مدارا را در جامعه ايران دنبال کند آقاي روحاني است. اگر امروز نيز اصلاحطلبان از آقاي روحاني حمايت ميکنند صرفا به دليل نگاه واقع بينانه و تاريخي نسبت به حوادث جامعه ايران و نگاه آينده نگر نسبت به تحولات پيش روي ايران است. اصلاحطلبان اعتقاد دارند اگر هر حزب يا هر شخصي خود را مقيد به اجراي قانون اساسي بداند، حتي اگر در مواضعي به ضرر اصلاحطلبان تمام گردد، نفي و فايده درازمدت آن در جامعه ايران مثمر ثمر خواهد بود تا موفقيتهاي کوتاه مدت خارج از چهارچوبهاي قانوني. به اعتقاد من امروز جبههاي عمل نمودن و پيشروي مسيري است که همه نيروهاي ملي با گرايشهاي گوناگون بايد به آن توجه کنند. امروز جبهه طرفداران قانون اساسي بايد متشکلتر از قبل گردد. اصرار و تاکيد بر اجراي تام و بدون تنازل قانون اساسي است که ميتواند فصلالخطاب منازعات داخلي و راهنماي مواجهه با مشکلات جامعه ايران باشد. بديهي است تکيه بر قانون اساسي به معناي بي نقص بودن قانون نيست، اما راهي جز حل منازعات براساس مسيرهاي مشخص توافقي وجود ندارد و قانون اساسي بهترين معيار و فصل الخطاب براي حل مشکلات داخلي است.
آيا اصلاحطلبان قدرت تغيير زمين بازي به نفع خود درانتخابات رياست جمهوري و مجلس آينده را ندارند؟ آيا تنها در زمين بازي فعلي ميتوان بازي کرد؟
تا اين مرحله اصلاحطلبان بودند که زمين بازي را تغيير دادند. اين اصلاحطلبان بودند که توانستند در انتخابات مديريت خوبي داشته باشند. هم در انتخابات مجلس اخير، هم در انتخابات سال ۹۲، برنامه اصولگرايان و بخشهايي از حاکميت چيز ديگري بود. حقيقتا اگر احتمال راي آوري روحاني را ميدادند شايد صحنه بازي چيز ديگري بود، اما پشتوانه رهبري اصلاحات و نهادهاي ديگر موجب بازداشته شدن برنامههاي تندروها شد. پس اصلاحطلبان توانستهاند زمين بازي را تغيير دهند و در آينده هم با اجماع حد اکثري راه دشوار اصلاحات را طي خواهند کرد.
دولت همواره با تريبوني يکطرفه از آمارهاي اقتصادي سخن ميگويد، رئيسجمهورمدعي است که تورم کاهش يافته و درآستانه رشد اقتصادي هفت درصد هستيم، اما واقعيت در سطوح مختلف جامعه برخلاف آمارهاي دولت است. اين دوگانگي تا چه اندازه برسرنوشت آراي روحاني در سال ۹۶ تاثير ميگذارد؟
اين به عهده نخبگان و رسانهها و بخش انديشمند جامعه است تا تغييرات خرد و کلان را در دو سال گذشته به زبان ساده توضيح دهند. اين مساله که توسعه سياسي ميتواند حلال بسياري از مشکلات کشور باشد، بعضا توسط حاملان اين تفکر به صورت مطلوب و قابل درک عنوان نشده و اين ضعف اساسي در تودهاي کردن مفاهيم اساسي اصلاحطلبانه وجود داشته وهمچنان اصلاحطلبان و گاه دولت از اين موضوع رنج ميبرند. در نتيجه وظيفه نخبگان است که به عنوان گروههاي مرجع واسطهاي توضيح اقناعکنندهاي براي مردم در مورد عملکرد دولت بدهند. همين که جهتگيريهاي اقتصادي اصلاح شده است وجلوي رشد سر سام آورد قيمتها گرفته شده و توانسته ايم در فروش نفت و دريافت وجوه درآمدي داشته باشيم، اقدامات مثبتي است که ميتواند تاثيرات اقتصادي دولت را به آرامي به لايههاي مختلف اجتماعي منتقل کند و به نظر من مردم نيز در ارزيابيهاي واقع بينانه متوجه تغييرات مثبت به نسبت دولت آقاي احمدي نژاد گرديده اند، اما همانگونه که بارها اعلام شده ضعف دولت در اين جهت همچنان مشهود است و بايد اقدامات قابل قبولي از سوي دولت صورت گيرد.
درقدرت قرار گرفتن مجدد روحاني در انتخابات سال آتي چه منفعتي براي اصلاحطلبان و رشد انديشه اصلاحطلبي به همراه دارد؟
به لحاظ سياسي و اجتماعي آينده باز است، اما آنچه درحرکتهاي اجتماعي مبتني بردموکراسي وجود دارد نظارت مستمر بر قدرت با تاکيد بر شاخصههاي قانونگرايي و جهتگيريهاي کلي دولتهاست. اينکه در آينده چه اتفاقاتي رخ خواهد داد را نميتوانيم پيشگويي کنيم. تنها راهي که در اختيار ما وجود دارد گسترش نظارت بر دولت است. اصلاحطلبان در موقعيتهاي مناسب نقدها يا اشکالاتي به دولت آقاي روحاني داشتهاند و ارائه نموده اند و در آينده نيز بر همين اساس بايد به نقد دولت و اقدامات آن مبادرت ورزند.