این شاعر و مترجم ادبی در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ـ منطقه خوزستان ـ مبنی بر این که چرا شعر بحران مخاطب دارد و چرا مردم شعر نمیخوانند اظهار کرد: سوال شما پاسخی سهل و ممتنع دارد. سهل بدین لحاظ که به ملتی عاطفی و اهل شعر و تمدن مشهور هستیم و به طور ژنتیکی هم که فرض کنیم مخاطبان شعر بسی بسیارند و ممتنع است به این دلیل که مثلث شاعر، شعر، مخاطب برای رسیدن به همدیگر باید از هفتخوان بگذرند؛ هفتخوان عجیبی که پیوسته پیچیدهتر هم میشود و عجیب این که در این میان به ایفاکنندگان نقش اصلی ایجاد این هفتخوان کسی نمیپردازد؛ یعنی ناشر و مافیای پخش کتاب!
وی خاطرنشان کرد: بنده شاعر و نویسندهای هستم با 30 کتاب چاپ شده و گمان نمیکنم 300 نفر هم مرا و آثارم را دیده باشند! وقتی تیراژ کتابهای من بین ۵۰ تا۳۰۰ است و به طور صوری اعلان میشود ۱۰۰۰ نسخه و از این تعداد ۳۰ نسخه فقط در نمایشگاهی یا جایی دیگر فروخته میشود انتظار دارید شاعران عقده مخاطب پیدا نکنند!؟
حسینی گفت: وقتی کتاب با مشکل پخش روبهرو باشد معلوم است بحران مخاطب به وجود میآید. وقتی منتقدان ادبی به کتابهای منتشر شده دسترسی نداشته باشند آشکار است که هر دلنوشته نازلی به نام شعر در فضای مجازی مسلط میشود و طبیعی است که هر کس میدان نقد را خالی ببیند مبدع شعر جدید میشود با نامگذاریهای عجیب و غریب و با استفاده از پیشوند «فرا» و «دیگر». در نتیجه ادبیات ما میشود هندوستانی با خدایان بیشمار شعر!
شاعر "آوازهای خسته" تصریح کرد: این راه دیگر به ترکستان ختم نمیشود بلکه به هندوستانی میرسد که نزاع خدایانش تماشایی است و آن چه که در معابد آن قربانی میشود بیتردید شعر است.