عبدالرحمن نیک سرشت
بعضی گفتند ، ترامپ ، یک پدیده ی مستقلی نیست! ، بلکه یک خواب و خیال است ، مانند تمام روسای جمهور پیشین آمریکا ، که آمدند و رفتند ، که می آیند و می روند ، که خمی به ابروی ما نخواهند آورد !!
عد ه ای هم نوشتند ،" پدیده ای بنام ترامپ " ، واقعی و قابل درک است و به عنوان یک خطر باید جدی گرفته شود ، به دلیل این که ، برای سیاست خارجه ی ایران به مثابه ی یک تهدید مهلک است ، از این رو ، باید از آن ترسید و در رفتارمان تجدید نظر کنیم ، و مواظب باشیم ، که بی محابا به آب و آتش نزنیم !
افرادی هم با شوق و ذوق فراوان مدعی شدند ، که " ترامپ " یک شخص است نه یک پدیده ، آری ، شخصی که دشمنی اش با ایران ، آشکار و برخلاف ، بدیل دمکراتش ، از پیچیدگی کمتری برخوردار ، و قابل کنترل و مدیریت است لذا ، ایران ، در عصر ریاست وی ، از خطر دور می شود !!
آنچه مسلم است ، ترامپ یک واقعیت مسلم است ، که مانند تمام پدیده های سیاسی دیگر ، دارای ابعاد حقیقی ، عینی و قابل سنجش است و باید ایران در مواجه با این پدیده ی نو ظهور ، به مانند پدیده های دیگر ، برخورد علمی و کارشناسانه ای داشته باشد ، هرآینه باید ، آن طور که این پدیده هست ، بدان نگریست و در موردش دست به پژوهش زد ، نه به آن گونه ای که دوست داریم اتفاق بیافتد و خیالی با آن برخورد نماییم.
بنابراین در مورد رد ادعای گروه اول باید نوشت:
مثل این است که ما بگوئیم ، گازهای گل خانه ای که موجب نازک شدن لایه ی اوزن می گردند و آب شدن یخ های قطبین را سبب می شوند ، اصلا ، هیچ تاثیری بر اکولوژی کشور ما ندارند ، و این فعل و انفعالات آب و هوایی ، خشکسالی و قحطی ، در کشور ما ، بی ربط با ظهور این پدیده است!
مثلا ، ریاست بوش پدر و پسر ، بر آمریکا ، و کارکرد سیاسی آنها ، در کل جهان ، هیچ تاثیر منفی و مثبتی ، برامنیت ، فرهنگ و اقتصاد ما نگذاشته و همینطور ، رویکرد و اقدامات بارک اوباما ، در تحریم و یا در منزوی کردن کشور ما در نزد جامعه ی بین الملل هیچ خللی را وارد ننموده است ، به هر شکل ، مخاطبان ، باذکر این استدلال های ساده ، متوجه می شوند ، چقدر راحت ، حرف های غلط دسته ی اول ، بسرعت از حیث منطقی ، منتفی و مردود می شوند!!
اما ، ادعای دسته ی دوم ، نیز از لحاظ رویکرد کارگرایانه ، با این استدلال قابل ابطال است ، زیرا آن " ترامپ " که امروز رییس جمهور آمریکاست ، قطعا شخصی بسیار متفاوت و متحول تر از آن ترامپی است که دیروز نامزد جمهوریخواهان ، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است و لذا این اشکال ، یعنی تفکیک میان این دو" ترامپ" ، در تحلیل آنها ، مغفول مانده بود!
بدون تردید ، استنباط خوشبینانه ی دسته ی سوم ، نسبت به "پدیده ی ترامپ" ، بعنوان، یک فرصت طلایی ، نمی تواند یک ارزیابی دقیق و کارشناسانه ای باشد ، زیرا ، تجسم این باور براساس منطق ریاضی ، حتی امری خلاف واقع تصور می باشد ، بخاطر این که ، وجود این معنا ، نمی تواند همخوانی های لازم را با الزامات مقوله ی قدرت ، در ایالات متحده داشته باشد که امری جمعی و تحت لوای نظام تفکیک قواست ، اعم از اختیارات یک رییس جمهور ، که باید در درون سیستم حاکمیتی خود و نیز در میان متحدان بلوک سرمایه داری غرب شکل گیرد.
به هرحال وضعیت جمهوری اسلامی ، چه در داخل و چه در بیرون از مرزهای خود ، بستگی به نوع مدیریتی دارد که در آن موقعیت ، می تواند به موقع اعمال کند و در آن قرار گیرد ، آری ، مهمتر از آن چیزی خواهد بود که در مقابل یا مصاف با" پدیده ی ترامپ " تحلیل گران گمانه زنی می نمایند.
به هر حال برآوردهای واقعی از این وضعیت ، همواره باید اساسی تر بررسی و تحلیل شوند ، تا ایران "عصر ترامپ " در موقعیت پساتحریم ، بتواند درست دست به تصمیم سازی بزند از این بابت ، که او ، چه نوع رویکرد و چگونه رفتاری اتخاذ نماید تا قادر گردد به یک و یا چند استراتژی اساسی در قبال این پدیده دست یابد.
والسلام