به گزارش صبحانه پرس : مهدی یرٌاحی ، بیست و سوم آبان ماه یک هزار و سیصد و شصت در شهر اهواز متولد شد .
علاقه اش به آهنگسازی زمانی شکل گرفت که بین سال های 10 تا 13 سالگی ضمن شرکت در مسابقات تلاوت قرآن ، نا خودآگاه مجذوب موسیقی درونی آیه ها و آهنگ چینش کلمات بود .
بعدها ، دوران تحصیل در مقطع راهنمائی را همراه با دوست و هم کلاسی اش بهزاد رئیسی _ که تنظیم برخی از آثارش را بر عهده داشته است _ در حالی سپری می کند که تلاش های جسته و گریخته اما صادقانه ای دارد برای حضور در دنیای موسیقی ، با این همه طی کردن دوره ی آموزش تئوری تحت نظر علی کسرائی که تنها معلم موسیقی اش بود ، سرآغازی می شود تا علاقه اش را به صورت جدی تری پیگیری کند ؛
وی هم چنان نواختن سازهای گیتار و پیانو را کاملا” تجربی فراگرفته و در نوازنده گی آنها مسلط است .
در سال 1379 تصمیم می گیرد تا برای همیشه به پایتخت نقل مکان کند ، سالی که هم زمان می شود با خلقت آلبوم هجرت که بعدها به خاطر سخت گیری های شخصی اش برای ارائه دادن یک مجموعه ی مطلوب و تاثیر گذار از آثارش و بروز برخی مشکلات از جمله عدم اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت ، هرگز فرصت حضور در بازار موسیقی مجاز را پیدا نمی کند و برای همیشه نشنیده باقی می ماند ؛
اتفاقی که در سال 1381 و 1383 نیز مشابها” برای آلبوم های تازه اش رخ می دهد کما اینکه وسواس و عقیده اش مبنی بر احترام گذاشتن به شعور شنیداری مخاطب _ بر خلاف جریان عرف _ باعث می شود سبک ارزشمند تری از موسیقی پاپ را تجربه کند ، سبکی مبتنی بر ارزش ترانه و تلفیق احساسی تر کلمات با نت ها … ؛
سر انجام در زمستان یک هزار و سیصد و هشتاد و پنج تلاش می کند تا مجوعه ای از بهترین آثارش را برای آلبوم من ُ رها کن آماده کند ، آلبومی که بعد از گذشت سه سال و در سال 1389 به اتمام می رسد تا به زودی شاهد انتشارش باشیم … ؛
ناگفته هائی از مهدی یرٌاحی:
از مادرش به عنوان اولین حامی حضورش در موسیقی نام می برد و در ادامه ی راه از حمایت های پدر نیز بهره مند بوده است .
برای درک بهتر ملودی ساختن ، به سادگی پایبند بوده است . می گوید ملودی ها معمولا” در تلاقی آثار شنیده شده و احساسات شخصی آهنگساز جان می گیرند و با اینکه ، اکثر ملودی هایش را بر اساس ترانه می سازد ، گاهی اوقات ترانه نویسی بر اساس ملودی اش را نیز به ترانه سرا پیشنهاد می دهد .
از موسیقی ارائه شده توسط گروه پینک فلوید به خصوص آلبوم the wall به عنوان جریانی به شدت تاثیر گذار بر آهنگسازی اش یاد می کند و از آثار ونجلیز که اسطوره ی ملودی سازی اش است به شدت لذت می برد . اعتقاد دارد که ونجلیز ، موسیقی را با زبانی ساده اما بسیار عمیق عرضه می کند .
به خاطر اجرای نه چندان خوب برخی آثارش توسط خواننده هایی که در زمینه ی آهنگسازی و تنظیم همراهی شان کرده ، همیشه افسوس می خورد .
آوای استاد محمدرضا شجریان ، فرهاد مهراد ، ابراهیم حامدی ، داریوش اقبالی ، معین ، فریدون فروغی و().... را بسیار می پسندد ، هم چنین ام کلثوم و عبدالحلیم حافظ را که از بزرگترین خوانندگان موسیقی عرب هستند .
با احترام به تمام ترانه سرایانی که با او همکاری کرده اند ، ترانه ی روزبه بمانی را تنها رفرنس ترانه ی معاصر ایران بعد از انقلاب اسلامی 1357 می داند و معتقد است که روزبه بمانی ، تکرار عظمت و جایگاه شاملو است در عرصه ی ترانه نویسی .
در سال های دور به رشته ی کارگردانی علاقه مند بوده و هم چنین فیلم نامه نویسی را تا سطوح بالا پیگیری کرده است .
متن شعر عربی ترانه:
عبرت الشط على مودك وخليتك على راسي
كل غطى احس بالموت وكوة اشهك انفاسي
كل هذا وكلت امرك....
احلى من العسل مرك.
وين تريد اروح وياك بس لا تجرح احساسي...
عبرت شاطئ احلامك بتضحيتي وسهر ليلي...
ولا مرة كلت ممنون وانا المنهدم حيلي.
قول شقصرت وياك وشتطلب بعد اكثر...
على صدري تنام الليل واقول ارتاح وانا اسهر.
عبرت الشط على مودك وخليتك على راسي
عمر وعيوني بعيونك وانت عيونك لغيري..
فضلتك على روحي وضاع وياك تقديري...
متن شعر به فارسی :
بی احساس، چی میخوای، از دستت شدم عاصی ...
اگه چشمات مال من بود نداشتم مشکل خاصی....
نکن دیگه با دلم بازی ، از دستت شدم عاصی ....
چشمات میگن دوستم داری ولی انگار بیزاری....
من دوستت دارم خیلی....
اگه چشمات مال من بود نداشتم مشکل خاصی....